سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دشمنان انقلاب اسلامی با توجه به ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی، به خوبی دریافته اند که برای فروپاشی این بنیان مرصوص، راهی جز نابودی پایه های فکری و اعتقادی آن وجود ندارد، همچنان که از تصریح بدان نیز هیچ ابایی نداشته و ندارند .

ما با جمهوری اسلامی، مبارزه سیاسی نخواهیم کرد، بلکه کار ما صرفاً فرهنگینه و اصولاً استراتژی جدید ما مبارزه فرهنگی است. ما باید بینش و فرهنگ مردم را عوض کنیم تا جمهوری اسلامی ساقط شود. (شجاع الدین شفا، نویسنده ضد انقلاب در خارج از کشور، کتاب هویت ص 19) از این روی پس از جنگ تحمیلی به ساماندهی یک حرکت تهاجمی فرهنگی، علیه نظام اسلامی پرداختند.

 

سرگرم بودن دولت سازندگی به بازسازی ویرانه های وسیع ناشی از جنگ تحمیلی و غفلت از مقوله فرهنگ دینی و اسلامی نیز، بستر مناسبی را برای این حرکت خطرناک فراهم کرد. تفکر تکنوکراتی و فن سالاری در این دوره، جایگزین تفکر مبتنی بر زهد، اخلاص، پارسایی، ایثار، پرکاری و کم توقعی گردید و لیبرالیسم فرهنگی نیز در سایه این غفلت مجدداً جان گرفت و حرکت خزنده خود را به سوی بنیان های فرهنگی و عقیدتی مردم آغاز کرد.

در چنین شرایطی رهبر فرزانه انقلاب، این دیدبان بصیر انقلاب، پس از مشاهده نشانه های اولیه این تهاجم، زنگ خطر را به صدا درآوردند و با هشدارهای مکرر خود به کارگزاران ومسئولین دولت وقت، آنان را متوجه این نقطه آسیب کردند.

مقام معظم رهبری، در همان ماه های آغازین دولت سازندگی، خطاب به مسئولین مربوطه فرمودند:

در حال حاضر، یک جبهه بندی عظیم فرهنگی که با سیاست و صنعت و پول و انواع و اقسام پشتوانه ها همراه است، مثل سیلی راه افتاده، تا با ما بجنگد. جنگ هم جنگ نظامی نیست، بسیج عمومی هم در آن جا هیچ تأثیری ندارد. آثارش هم به گونه ای (است) که تا به خود بیاییم گرفتار شده ایم. (مقام معظم رهبری، 7 آذر 1368)

این هشدار، اولین واکنش مقام معظم رهبری به غفلت احتمالی مسئولین فرهنگی در آینده بود. بخش مهمی از همت رهبری معظم انقلاب در این مقطع هشت ساله، مصروف بیدارگری ها و توجه دادن عموم مردم و مسئولین فرهنگی و امنیتی به شکل گیری جبهه جدید دشمن، و تهاجم ناپیدای آنها در حوزه فرهنگ، اخلاق و دین؛ و تبیین ابزارها و اهداف این تهاجم؛ و بیان ماهیت تهاجم فرهنگی و تفاوت آن با تبادل فرهنگی و. . . شد.
مطالعه این هشدارها با توجه به سیر تاریخی آنها، می تواند خوانندگان محترم را کاملا با فضای فرهنگی آن روز، و نیز مواضع رهبر معظم انقلاب ونگرانی های روز افزون ایشان، بیشتر آشنا سازد. در زیر با گوشه هایی از این دغدغه ها و دلواپسی ها آشنا می شوید.
1- عناصر فرهنگی جامعه - هر که هستند، هر چه هستند، چه وابستگان به دانشگاه ها، چه وابستگان به حوزه های علمیه و چه دیگران - باید بدانند که امروز دشمن بیشترین همت خود را روی تهاجم فرهنگی گذاشته است. من به عنوان یک آدم فرهنگی این را عرض می کنم، نه به عنوان یک آدم سیاسی. . . الان یک کارزار فکری و فرهنگی و سیاسی در جریان است. هر کس بتواند بر این صحنه ی کارزار و نبرد تسلط پیدا کند، خبرها را بفهمد، احاطه ی ذهنی داشته باشد و یک نگاه به صحنه بیندازد، برایش مسلم خواهد شد که الان دشمن از طرق فرهنگی، بیشترین فشار خود را وارد می آورد، کم هم نیستند قلم به مزدها و فرهنگی های دین و دل و وجدان باخته و نشسته پای بساط فساد استکبار - چه غالباً و اکثراً در خارج از کشور و چه تک و توکی در داخل کشور - که برای مقاصد استکباری قلم هم بردارند، شعر هم بگویند، کار هم بکنند و دارند می کنند.
نبرد فرهنگی را با مقابله به مثل می شود پاسخ داد. کار فرهنگی و هجوم فرهنگی را با تفنگ نمی شود جواب داد. تفنگ او، قلم است، این را می گوییم، تا مسئولین فرهنگ و کشور و کارگزاران امور فرهنگی در هر سطحی و شما فرهنگیان عزیز - اعم از معلم و دانشجو و روحانی و طلبه و مدرّستان، تا دانش آموزتان و تا کسانی که در بیرون این نظام آموزشی کشور مشغول کارند - احساس کنید که امروز، سرباز این قضیه شمایید و بدانید که چگونه دفاع خواهید کرد و چه کاری انجام خواهید داد.

مثل جنگ نظامی، چشم ها را باید باز کرد و صحنه را شناخت. در جنگ نظامی هم، هر طرفی که بدون شناسایی و دیده بانی و بدون دانستن وضعیت دشمن، چشمش را ببندد، سرش را پایین بیندازد و جلو برود، شکست خواهد خورد. در جنگ فرهنگی هم، همین طور است. اگر ندانید که دشمن کار می کند یا از آن که می داند، فرمان نبرید، از فرمانده ی فرهنگی دستور نگیرید، یا او از نیروی شما استفاده نکند و مانور و سازماندهی را درست انجام ندهد، پشت سرش شکست است. (مقام معظم رهبری، 12 اردیبهشت 1369)

2- امروز به نظر من، از همه خطرناک تر در داخل، روش های فرهنگی است. . . از اساسی ترین مسایل ما، مسایل فرهنگی است و من احساس می کنم که در زمینه ی اداره ی فرهنگ اسلامی این جامعه داریم دچار یک نوع غفلت و بی هوشی می شویم - یا شده ایم - که بایستی خیلی سریع و هوشیارانه آن را علاج کنیم. (مقام معظم رهبری، 14 آذر1369)

3- آن طور که من احساس کرده ام و از مجموع کارهایی که دارد می شود، فهمیده ام، این است که حمله ی همه جانبه ای سازماندهی شده است. . . آن کاری که می خواهند بکنند، این است که پشت جبهه ی انقلاب را کلاً در بازوهای خودشان بگیرند، پشت جبهه ی انقلاب مردمند، خط مقدم مسؤولانند، بعد وابستگان شدید به مسئولین، بعداً هم خیل انبوه آحاد ملت، این ها فکر کردند که اگر ما بتوانیم کمندی دور این خیل انبوهی که پشت سر مسئولین بیندازیم و این ها را در اختیار بگیریم، همه چیز حل خواهد شد. . . احساس می شود که در سینما، در مطبوعات، حتی در رادیو تلویزیون - که متعلق به دولت است، اما بالاخره عناصر آن طوری در آن جا حضور دارند - در سالن های فرهنگی، در جشنواره ها و در جابه جای مناطق فرهنگی، یک بخش یا یک مهره از آن مجموعه در آن جا حاضر است و دارند کار می کنند. . . اما حالا سیاسی اش هم کرده اند. . . این کار، کار بسیار خطرناکی است.

البته خطرناکی که می گوییم، نه این که بی علاج یا صعب العلاج است، نه بسیار سهل العلاج است، به شرط این که بیمار و طبیب احساس کنند که بیماری هست، اگر احساس کردند بیماری است، آن وقت دیگر صعب العلاج نیست، خیلی سهل العلاج است، خطر آن جاست که من و شما نفهمیم که چنین چیزی وجود دارد و من دارم الان عرض می کنم ما فرهنگی هستیم، ما اهل تشخیص فرهنگی هستیم، انسانی که در یک فضای فرهنگی استشمام می کند، لازم نیست دست بزند یا ببیند تا چیزی را بفهمد، امروز برای من کاملاً محسوس است. این را هم روزنامه نگاران ما، هم رادیو تلویزیون ما و هم دستگاه های تبلیغاتی ما - مثل وزارت ارشاد و سازمان تبلیغات اسلامی و آموزش و پرورش و دیگران - بدانند، امروز مسئله این است. (مقام معظم رهبری، 23 مرداد 1370)

4- این که ما مکرر گفته ایم و می گوییم که توطئه ی فرهنگی در جریان است و من آن را به عیان در مقابل خودم مشاهده می کنم، متکی به استدلال است. شعار نمی دهم، من این را مشاهده می کنم. امروز دشمن با شیوه ی بسیار زیرکانه ای در داخل، در حال یک جنگ و مبارزه تمام عیار فرهنگی علیه ماست. این همان مقدمه ای است که می خواستم عرض بکنم. . . نسل جوان در حال تباه شدن تدریجی به وسیله ی دشمن است. ما باید نگذاریم، ما باید نسل جوانی را حفظ کنیم که اگر جنگ بود دفاع کند، اگر حادثه یی در داخل بود حضور پیدا کند، آن جا که نوبت علم و تربیت علمی و تحقیقی است، درس بخواند و خودسازی کند، آن جایی که صحبت آینده است خود را آماده کند، روی این نسل جوان که مایه ی تکیه و امید است دارد به تدریج با شکل ها و شیوه های گوناگون، کار و تلاش می شود، این تلاش هم عمدتاً فرهنگی است. البته محافلی برای این که جوانان را ببرند و آلوده به فساد بکنند وجود دارد که جنبه ی غیر فرهنگی و جنبه ی عملی دارد. لیکن آنچه که بیش از همه خطرناک است ذهن و فکر و روحیه ی جوان است، این را باید دریافت. (مقام معظم رهبری، 25 شهریور 1370)

5- این مسئله تهاجم فرهنگی که ما بارها روی آن تأکید کرده ایم، واقعیت روشنی است. با انکار آن ما نمی توانیم اصل تهاجم را از بین ببریم. تهاجم فرهنگی را نباید انکار کرد، وجود دارد. به قول امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه)، «من نام لم ینم عنه»، اگر شما در سنگر خوابت برد، معنایش این نیست که دشمنت هم در سنگر مقابل خوابش برده است، تو خوابت برده، سعی کن خودت را بیدار کنی، ما باید توجه داشته باشیم که انقلاب فرهنگی در تهدید است کما این که اصل فرهنگ ملی و اسلامی ما در تهدید دشمنان است. . . ما نبایستی چیزی را که روشن و واضح است، انکار کنیم. در دانشگاه، در بیرون دانشگاه، حتی در رسانه های جمعی ما، در کتاب هایی که می نویسند، در ترجمه هایی که می کنند، در شعرهایی که می سرایند، در برنامه های فرهنگی علی الظاهر بی ارتباط به ما که در دنیا وجود دارد و خبرش را قاعدتاً شما آقایان - که عناصری فرهنگی هستید - می شنوید، همه جانبه آرایش نظامی فرهنگی بسیار خطرناک علیه انقلاب درست شده است و وجود دارد. . . امروز دشمن در مقابل وضع کنونی ما آن ژست و آرایش نظامی صد سال یا پنجاه سال پیش را به خود نمی گیرد. ما باید آرایش جدید دشمن را بشناسیم، اگر نشناختیم و خوابیدیم از بین رفته ایم. (مقام معظم رهبری، 20 آذر .1370)

6- تهاجم فرهنگی، مثل خود کار فرهنگی، اقدام آرام و بی سر و صدایی است. یکی از راه های تهاجم فرهنگی این بوده است که سعی کنند جوان های مؤمن را از پایبندی های متعصبانه به ایمان، که همان چیزهایی ست که یک تمدن را نگه می دارد منصرف کنند، همان کاری را که در اندلس، در قرن های گذشته کردند. یعنی جوان ها را در عالم به فساد و شهوترانی و می گساری و این چیزها مشغول کردند، این کار حالا هم دارد انجام می گیرد. . . صدای فرو ریختن ایمان و اعتقاد ناشی از تهاجم پنهانی و زیرزیرکی دشمن - اگر شما ملت و عناصر فرهنگی بیدار نباشید - خدای نخواسته، آن وقتی درمی آید که دیگر قابل علاج نیست، جوان جبهه رفته ما را اگر محاصره اش کردند، اگر اول یک ویدئو در اختیارش گذاشتند بعد او را به تماشای فیلم های جنسی وقیح وادار کردند، شهوت او را تحریک کردند و بعد او را به چند مجلس کشاندند، چه خواهد شد؟! وقتی تشکیلاتی وجود داشته باشد، جوان را در اوج نیروی جوانی فاسد می کنند و حالا دشمن دارد این کار را می کند .( مقام معظم رهبری، 21 مرداد 1371)

7- من یک وقت گفتم این ها دارند شبیخون فرهنگی می زنند. این راست است، و خدا می داند که راست است، بعضی نمی فهمند. یعنی صحنه را نمی بینند. کسی که صحنه را می بیند ملتفت است که دشمن دارد چه کار می کند و می فهمد که شبیخون است و چه شبیخونی هم هست!
من در یک جمله ساده و کوتاه عرض کنم که یک ملت، با ایمان و اعتقادش مبارزه می کند، اصلاً مبارزه و جنگیدن و مقاومت کردن با ایمان است، نه با دست و چشم و بدن، دست و چشم و بدن ابزار است. . . حالا اگر دشمن با امواج خبری وارد کشور ما بشود، با رادیوهایش وارد کشور ما بشود و حرف هایش را وارد کشور ما کند و در ذهن ملت این جور وارد کند که مبارزه خوب نیست، دفاع از اسلام فایده ای ندارد، ایستادگی در مقابل دشمن ثمری ندارد، هر چه زحمت بکشید و مبارزه کنید ضرر کرده اید، آیا باز هم در مملکت ایران، مبارزه ای علیه دشمنان اسلام باقی خواهد بود؟ معلوم است که نه! خیلی از مسلمانان در دنیا هستند که با آمریکا و دشمنان اسلام مبارزه نمی کنند، خیلی ملت ها هستند که قرآن هم می خوانند، نماز هم می خوانند، عبادت هم می کنند، اما با دشمن اسلام مبارزه نمی کنند که هیچ با آنها دوستی هم می کنند! اگر دشمن بتواند ملت ما را به ملتی که اعتقادی به مبارزه ندارد، امیدی به پیروزی ندارد، زهدی نسبت به جلوه های شهوانی و مادی ندارد تبدیل کند، پیروز شده است. این جاست که مبارزه فرهنگی، مبارزه ای می شود واجب تر از واجب.
الان دارند این کار را می کنند. الان در جبهه های مختلف، دشمن دارد کار می کند، یک جبهه، جبهه جوان های ما در مدارس است. این جوان های عزیز ما، دختر و پسرهای پاکیزه ما، بچه های همین ملت اند، دل پاکیزه، جسم پاکیزه و مغز پاکیزه آنها را دارند با انواع و اقسام خباثت ها، با تحریکات شهوانی، با پخش کردن عکس های مهیج شهوت، با فیلم و ویدئو و نوار الان دارند این کار را می کنند. . . و با انواع و اقسام خباثت ها و رذالت ها به جوش می آورند و آنها را به فساد می کشانند به فساد! ببینید این چه جنایت بزرگی است! این یکی از کارهایی است که دارد می کنند.
عده ای خیال کرده اند که وقتی ما به تهاجم فرهنگی غرب حمله می کنیم، فقط مسئله مان این است که یک نفر در خیابان حجابش را درست رعایت نکرده است. مردم بحمدالله حجابشان را رعایت می کنند، الا افرادی قلیل، مسأله این ها نیست، این فرعی است، اصل قضیه آن است که در داخل خانه هاست و از مجامع جوان ها سرچشمه می گیرد و دشمنان آنجا دارند کار می کنند. آنکه آشکار نیست، آنکه پنهان است، خطر آنجاست، جوان های ما شهوت را انداختند دور، راحتی و لذت را انداختند دور، رفتند در میدان مبارزه و توانستند دشمن را به زانو دربیاورند. حالا دشمن دارد از جوان های ما انتقامش را می گیرد.امنقامش چیست؟ انتقام او این است که جوان های ما را به لذات و شهوات سرگرم کند، پول خرج می کنند، عکس مبتذل چاپ می کنند و مجانی بین جوان ها منتشر می کنند، ویدئو درست می کنند، فیلم های مهیج شهوت را مجانی می دهند به این و آن که نگاه کنند، البته یک عده از این طریق پول هم به دست می آورند، اما آنهایی که سرمایه گذاری می کنند، برای پول سرمایه گذاری نمی کنند، می توانند آنها را در کشورهای دیگر، آزادانه پخش کنند و پول به دست بیاورند، این جا می خواهند نسل جوان را ضایع و نابود کنند. این هجوم یک مهاجم است، حالا بیننا و بین الله، اگر دستگاه قضایی این کشور، کسی را که چنین فسادی را دارد دامن می زند دستگیر کرد، چه مجازاتی برای او مناسب تر از همه است؟ کسی که هزاران جوان این مملکت را - جوانان پاک و پاکیزه ما را، بچه های معصوم ما را - به وادی فساد و شهوترانی می کشاند، مجازاتش چیست؟ به نظر من، این ها باید به شدیدترین وجه مجازات شوند. (مقام معظم رهبری، 15 اردیبهشت 1372)
8- این مسئله تهاجم فرهنگی که بنده بارها از آن اسم می آورم و حقیقتاً و قلباً و روحاً نسبت به آن حساس هستم، دو شاخه اساسی و مهم دارد که هر دویش برای شما قابل توجه است، یکی عبارت است از جایگزین کردن فرهنگ بیگانه به جای فرهنگ بومی که این ادامه همان کاری است که در دوران پهلوی به صورت آزاد و نرخ شاه عباسی انجام می گرفته و در دوران اسلامی قطع شد. این ها دارند فشار می آورند که همان کار، باید انجام بگیرد، این یک شاخه، شاخه دوم عبارت است از حمله به جمهوری اسلامی و به ارزش های جمهوری اسلامی و ارزش های ملت ایران، از طریق فرهنگی با نوشتن، با تهیه فیلم ها یا نمایشنامه ها یا تنظیم کتاب ها یا فصلنامه ها، این کار هم الان در کشور ما با هدایت بیگانه دارد انجام می گیرد. . . مسأله یک قشر خاص نیست، مسئله، مسئله ایران است، مسئله اسلام هست،مسئله عزیزترین اندوخته های یک ملت است، مگر شوخی است؟ دشمن می خواهد با این شوخی کند. دشمن می خواهد این را به بازی بگیرد. باید جبهه فرهنگی به وجود بیاید. سنگرهای فرهنگی باید به وجود بیاید. همه باید کار کنند و امروز، روز کار است، امروز، روزی است که همه - همه آنهایی که دارای استعدادند - می توانند در زمینه فرهنگی کار کنند. کار نکرده هم زیاد است که باید انجام بگیرد. (مقام معظم رهبری، 8 مرداد 1372)

9- جوان ها باید هوشیار باشند. جوان ها باید بدانند آنچه از ورای مرزها به وسیله کسانی که هیچ به سرنوشت این ملت علاقه ندارند می رسد باید با آن به شکل با احتیاط برخورد کرد. نمی شود بی قید و شرط هر چه را که از آن سوی مرزها می فرستند پذیرفت - اعم از کالا، کالای فرهنگی و همچنین امواج تبلیغی و فرهنگی - دشمن در کمین است، بخصوص در کمین جوان ها، شما در این تبلیغاتی که می کنند نگاه کنید، یک کلمه در جهت رشد و ترقی اندیشه مردم اقدامی و حرفی زده نمی شود. تبلیغات دشمن در جهت ویرانگری و فاسد کردن است. در جهت معطل کرن نیروی کار و فکر و جسم جوانان است. باید با احتیاط با آن برخورد کرد. (مقام معظم رهبری، 27 شهریور 1375)

به رغم این همه هشدارها، هیچ پاسخ شایسته ای از سوی دولت وقت به آن داده نشد. صدای فرو ریختن ایمان واعتقادات دینی ملت، بویژه جوانان چنان در هیاهو و سرو صدای ناشی از ساخت و ساز برج ها، تأسیسات، بنیان های اقتصادی و مراکز تفریحی گم شده بود که گویی هرگز صدایی و طنینی وجود نداشته و دولت وقت، مشعوف از توفیقات حاصله در حوزه های سخت افزاری نظام، همچنان می ساخت و به پیش می تاخت. غافل از اینکه به تعبیر مقام معظم رهبری:

«سازندگی کشور، بدون توجه به این مهم (کار فرهنگی) کار حکیمانه و عاقلانه ای نیست. (مقام معظم رهبری، 5 بهمن 1376)

غفلت بزرگ دولت از این مقوله مهم، رفته رفته منجر به پدید آمدن موجی از نابسامانی ها و نوعی آنارشیسم فرهنگی در این عرصه مهم وحساس گردید. اهداف فرهنگی دشمن در این مقطع زمانی و اندکی پیش از آن، نوعاً در حوزه نشر و عمدتاً از طریق ادبیات داستانی تعقیب می شد. توهین به ارزش های اعتقادی اسلام و نظام، به سخره گرفتن مقدسات دینی و ارزش های دفاع مقدس، ترویج سکس بیانی و تصویری، ابتذال اخلاقی و آزادی جنسی، از جمله موضوعاتی بود که در این گونه آثار با وقاحت تمام دنبال می شد.

از دهه دوم انقلاب به بعد، نگاه استراتژیست های آمریکا معطوف به اقداماتی از درون شد. این اقدامات بر خلاف اقدامات نوع اول، تدریجی، زمان بر و فاقد خشونت های معمول میادین نبرد بود. ضمن این که می توانست پایه ها و عناصر اقتدار نظام را از درون مورد تهاجم بی رحمانه خود قرار دهد.

در این رویکرد، هدف اصلی تغییر پلکانی هویت دینی و انقلابی نسل های بعدی انقلاب بود، و موثرترین ابزارها در این پروژه ترویج فساد و فحشا و بی بند و باری اخلاقی، بویژه در بین جوانان و تشکیک در مبانی فکری و باورهای اعتقادی آنها بود که در واقع پایه و زیربنای رفتار فردی و اجتماعی مردم را شکل می دهد.

به بیانی دیگر، نظام سلطه برای شکست انقلاب اسلامی در دهه دوم و سوم انقلاب، با اندکی تقدم و تأخیر، دو سیاست را به طور جدی به مرحله اجرا درآورد: یکی «سیاست بی ثبات سازی» که در واقع بازسازی طرح فروپاشی شوروی در ایران بود و دیگری، «سیاست راهبردی تهاجم فرهنگی» که حوزه اخلاق، فرهنگ و دین را پوشش می داد.

پروژه تهاجم فرهنگی که به طور مشخص از دهه دوم آغاز و با روندی صعودی تا امروز نیز ادامه دارد، در حقیقت امنیت حوزه های اخلاقی و فرهنگی کشورمان بویژه نسل نورسته، خلاّق و جوان ما را مورد هدف قرار داده و آنچه نظام سلطه را به تداوم این سیاست ترغیب می کند پاسخگو بودن آن به اهداف طراحان و استراتژیست های کهنه کار غربی است. این سیاست، پیش از این در کشورهای دیگر آزموده شد و با موفقیت همراه بود. مهم ترین این کشورها، کشور اسلامی اندلس بود. اروپایی ها با ا عمال این سیاست این کشور مهم اسلامی را، به شکست و هزیمت واداشتند و آن را با کم ترین هزینه به تصرف خود درآوردند.

سرگذشت اندلس (اسپانیا) برای ما مسلمانان گرچه بسیار تلخ، غمبار و عبرت آموز است، اما برای دشمنان اسلام برگی درخشان در رویارویی با مسلمانان و تجربه ای بسیار موفق و نسخه ای قابل توصیه در همه سرزمین های اسلامی است.
مقام معظم رهبری در یکی از سخنان خود، ضمن هشدارهایی به جوانان و مسئولین فرهنگی، این سیاست خطرناک را چنین تشریح و تحلیل می کند:
امروز شما جوان ها هدف توطئه ای بسیار خطرناک هستید. این خطرات هر جایی که اسلام و ایمان هست و نسل جوان دل به سوی معنویت و حقیقت دارد، وجود دارد. رهایی از آنها هم وجود دارد. و این چیزی است که من و شما باید به آن فکر کنیم.
یکی از مسئولان طراز اول کشور صهیونیستی غاصب اسرائیل، در سال گذشته توصیه ای به آمریکایی ها کرد. این توصیه کاملاً در مطبوعات خارجی و اینترنت منعکس شد و امر پنهانی و مخفیانه ای نیست. توصیه وی به آمریکاییها این بود که بیهوده وقت خود را با عراق و کره شمالی و کشورهایی از این قبیل تلف نکنید. مسئله اصلی شما ایران است. اگر خاورمیانه را می خواهید، وقتتان را مصروف عراق نکنید، سراغ ایران بروید، کانون و سرچشمه آنجاست، اما ایران مثل عراق و کره شمالی و افغانستان نیست که بتوان با حمله نظامی آن را تسخیر کرد. نظام و حکومت اسلامی به مردم متکی است، مردم آن را حفظ کرده اند. باید کاری کنید که مردم آن را رها کنند. راهش این است که مردم را با ترویج فرهنگ و ادبیات غربی و فرهنگ و تربیت آمریکایی، به واگرایی نسبت به دین و فرهنگ و سنت و تاریخشان سوق داد. وقتی مردم این تعلقات را رها کردند، بعد از گذشت چند سال، بدون این که سرمایه ای صرف کنید، با یک حمله و تحرک احیاناً نظامی مختصر، می توانید این مانع بزرگ، یعنی نظام اسلامی را از سر راه بردارید.

پیش از این در سال گذشته نیز، وقتی روستاها و شهرهای افغانستان بر اثر موشکهای آمریکایی ویران می شدند و ملت مظلوم افغانستان زیر بمباران آمریکایی ها دست و پا می زدند، یک استراتژیست نظامی آمریکا گفت: اگر به جای این موشکها، برای جوان های افغان، لباس زیر زنانه و وسایل شهوترانی و پوششهای سبک غربی و آمریکایی بفرستید، بدون صرف این هزینه می توانید افغانستان را تصرف کنید و خرج تسلیحات در کیسه تان باقی می ماند. به جای بمب و موشک و راکت، سی دی های پورنوگرافی و منظره ها و ادبیات مهیج شهوت را میان آنها ترویج کنید. آن وقت کار بر شما آسان می شود. . .
سیاست امروز سیاست اندلسی کردن ایران است. موضوعی که من با شما در میان می گذارم شکل موعظه ندارد، بلکه موضوعی اساسی است که با بهترین عناصر یک ملت - که شما جوانان باشید - در میان گذاشته می شود. . . نسل جوان کشور که بیش از نیمی از ملت و جمعیت کشور است، باید بداند در مقابل آرزوهای بزرگ، آرمانهای بلند و هدفهای مقدس و قابل قبول و موجه او چه موانعی وجود دارد. روزگاری مسلمانان در جنوب اروپا و اسپانیا تا جنوب فرانسه، کشوری اسلامی به وجود آوردند. این کشور مهد تمدن شد و علم در اروپا از همان تمدن اندلسی قرون اولیه اسلام شکوفا شد. شکوفایی علم در آن سرزمین داستانهایی دارد و خود غربیها نیز به آن معترف اند. البته اکنون سعی می کنند این ورق را از تاریخ علم حذف و نام مسلمان ها را بکلی پاک کنند، اما خود آنها، این تاریخ را ثبت کرده اند، و البته در تواریخ ما هم ثبت شده است.
اروپایی ها وقتی خواستند اندلس را از مسلمان ها پس بگیرند، اقدامی بلند مدت کردند. آن روز صهیونیست ها نبودند، اما دشمنان اسلام و مراکز سیاسی علیه اسلام فعال بودند. آنها به فاسد کردن جوان ها پرداختند و در این راستا انگیزه های مختلف مسیحی، مذهبی یا سیاسی داشتند. یکی از کارها این بود که تاکستان هایی را وقف کردند تا شراب آنها را به طور مجانی در اختیار جوان ها قرار دهند. جوان ها را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند، تا آنها را به شهوت آلوده کنند. گذشت زمان راههای اصلی برای فاسد یا آباد کردن یک ملت را عوض نمی کند. امروز هم آنها همین کار را می کنند.
آنها اهداف فرهنگی هم دارند. به فرهنگ اسلامی کینه می ورزند و با آن عناد دارند.
فرهنگ اسلامی، آرای روشنفکران اروپا را به چالش کشیده و لیبرال دمکراسی را که پرچم برافراشته غرب است، مورد تردید قرار داده است. فرهنگ اسلامی روح استقلال طلبی و رشادت را در جامعه بزرگ و یک میلیارد و چند صد میلیونی مسلمانان، ترویج می کند و این امر در حساس ترین منطقه دنیا از لحاظ استراتژیک و منابع نفتی و زیر زمینی، شدت بیشتری دارد. فرهنگ اسلامی این جامعه بزرگ را به فکر حیات مجدد خود انداخته است، بنابراین به آن کینه می ورزند و قصد کوبیدن آن را دارند.
البته آنها در بلندگوها از بحث آزاد و گفتگو و دمکراسی سخن می گویند، اما این شعاری دروغین است. آنها اهل گفتگو، دمکراسی و بحث آزاد نیستند. در داخل ایران ، پلورالیسم، شکاکیت، شک در مسلّمات و اولیات اعتقادی، تسامح و تساهل را ترویج می کنند، می گویند از عقایدتان بگذرید و نسبت به آن تساهل و تسامح داشته باشید، اما این مربوط به داخل جامعه ایران و جوامع اسلامی است. وقتی بحث به جایی می رسد که خودشان آن را ارزش های آمریکایی و غربی خطاب می کنند، دیگر جای گفتگو نیست، مشابه سازی، یکسان سازی، جهانی سازی، اعتقادات مسلمی است که دنیا باید در مقابل آنها کوچک ترین اعتراضی نکند. (مقام معظم رهبری، 6 فروردین 1381)
بررسی سیاست های اتخاذ شده از سوی دولت و متولیان فرهنگی کشور در دوره حاکمیت اصلاح طلبان و نوع مواجهه آنها با این استراتژی پیچیده، مستلزم شناخت دقیق خصلت های بینشی مجموعه کارگزاران و فضای فکری حاکم بر دولت و مسئولین فرهنگی آن است. با نگاهی به فضای کلی این دوره و مشخصه های آن در حوزه فرهنگ و سیاست، می توان چشم انداز شفاف تری از وضعیت فرهنگی این مقطع تاریخی و سیاست های دولت و نقش آن در مهار یا تشدید بحران های فرهنگی کشور دست یافت .
دوره هشت ساله حاکمیت اصلاح طلبان از مشخصه های مهمی برخوردار است. در این دوره اتفاقات و رویدادهای بسیار مهم در حوزه سیاست خارجی و بین الملل به وقوع پیوست که باید در جای خود مورد بحث قرار گیرد.
عرصه فرهنگ و سیاست داخلی در این دوره نیز، آکنده از اتفاقات تلخ و شیرین بود. به دلیل ارتباط تنگاتنگ این دو حوزه و رویکرد تعاملی آن دو با یکدیگر، ناگزیر به بررسی برجسته ترین مشخصه های این دوره در حوزه های یاد شده هستیم. از این منظر مهم ترین مشخصه هایی که این دوره را نسبت به دوره های قبل متمایز می سازد، عبارتند از: توسیع بی سابقه فضای سیاسی کشور، گسترش فعالیت نهادهای مدنی، نظیر احزاب و مطبوعات، یکجانبه نگری در مطالبات ملی، پرخاشگری و رادیکالیزه شدن فضای سیاسی کشور، هنجار ستیزی و آنارشیسم فرهنگی و بالأخره ظهور پاره ای از بحران های زنجیره ای.
علی رغم شعار قانونگرایی که آقای خاتمی هم در انتخابات و هم بعد آن داده و بر آن اصرار داشتند ، این مقوله هم در اثر ابزار انگاری در تصرف گروهی قرار گرفت که با توجه به عقبه خود در حاکمیت، برای هدم بنیان های دینی، انقلابی و فرهنگی همواره در پی یافتن فرصت ها بوده اند. زیرا جریان کلی قانونگرایی در این دوره ، از سوی عناصری تدبیر و هدایت می شد که قانونگرایی را نه به عنوان یک آرمان و نه به مثابه یک ابزار برای انتظام عقلایی امور جامعه، بلکه آنرا وسیله ای برای مقاصد و اهداف خویش می خواستند و یا همچون اصحاب سبت با ابزار قانون، به جان قانون افتادند.
و دیدیم که در اثر آن، چه فتنه ها و آشوب ها در این دوره به پا خواسته اند. چه رفتارهای غیرقانونی که با مهر قانون، امکان ظهور و بروز یافتند. چه قوانینی که به اسم قانونگرایی نقض و شکسته شدند و در مقابل، نهادهای قانونی مسئول، مثل قوه قضائیه، به دلیل برخورد با عناصر قانون شکن و مطبوعات خاطی و متخلف، متهم به قانون شکنی می شدند. حافظان امنیت ملی به دلیل عمل به اوّلی ترین وظایف خود که برخورد با تحرکات غیرقانونی و کنترل آشوب های خیابانی است، به اسم قانون گرایی تحویل قانون گردیدند. اصل خدشه ناپذیر نظارت استصوابی، غیرقانونی تلقی شده و شورای نگهبان به قانون شکنی متهم گردید.

با اینکه عناصر افراطی دوم خردادی را مردم ترد کرده و اکنون در مصادر قدرت قرار ندارند ولی بر رسانه ها تسلط داشته و بعلت تجربه کافی در این امر بااستفاده ابزاری از آن همان سیاستهای دوران اصلاحات را دنبال می کنند . با کمی دقت در رفتار گروههای فشار که در رویکرد جدید به دنبال ائتلاف با گروههای دیگر دوم خردادی بوده و حتی با ساده انگاری تلاش می کنند تا بعضی از مسئولین نظام را با خود همراه کنند متوجه وابستگی و دلبستگی آنها به غرب می شویم .

اینها هنوز به غرب و فرهنگ غرب دلبسته اند و دیدیم که در قضیه دانشگاه کلمبیا همان موضعی را گرفتند که غربیها می خواستند و در دانشگاه تهران ماهیت خود را بیشتر و بهتر نشان دادند . اینها ثمره تلاش روزافزون و چندین و چند ساله نظام سلطه هست که با تهاجم به بنیانهای فکری جامعه توانستند عده ای را از درون حاکمیت با خود همراه کنند .
اگر به بیانات و هشدارهای مقام معظم رهبری توجه کافی می شد و مسئولین وقت دنبال کار را گرفته و در برابر تهاجم فرهنگی نظام سلطه جبهه قویی را ایجاد می کردند ، امروز صدای استراتژیستهای آمریکایی را از حلقوم گروهای فشار مخالف دولت اسلامی نمی شنیدیم .
مقام معظم رهبری چند سال پیش به مسئولین فرمودند که امروز بهترین مبارزه با آمریکا خدمت به مردم هست ، همانکاری که دولت اسلامی از ابتدای تشکیل بر آن همت گماشته و علی رغم کارشکنی مخالفین و بدون توجه به جوسازی آنها این هدف متعالی را سرلوحه همه سیاستهای خود قرار داده ولی گروههای فشار با فریبکاری و با شعارهای مردم فریب دولت منتخب مردم را به شدت زیر حملات خود گرفته اند تا جایی که بنظر می رسد با وجود اینها دیگر نیازی به دشمن خارجی نداریم چرا که اینان همان سیاستهای دشمن را مو به مو و با کمترین در داخل هزینه اجرا می کنند . خدا کند که از خواب غفلت بیدار شوند و دنیا و آخرت خود را به رضایت غربی های دغل کار نفروشند . انشاالله

اللهم عجل لولیک الفرج والعافیه والنصر