جنگ بدر
امام علیه السلام: و اما آزمون بعدی، روز نبرد بدر بود. آن زمان که عُتبه و شیبه - دو فرزند رَبیعه - و ولید - پسر عتبه – که از پهلوانان قریش بودند، برای خود مبارز می طلبیدند، هیچ کس از قریش به میدان مبارزه با آنان قدم نگذاشت. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم من و دو رفیقم حمزه و عبیده را به جنگ آنان روانه ساختند. این مأموریت را هنگامی به من دادند که سنّ من از همراهانم کمتر بود و در جنگ نیز تجرب? کمتری از آنان داشتم. امّا خدای عزّوجل به دست من آنان و نیز جمعی دیگر از افسران بلند پای? قریش را به جهنم فرستاد. آن روز نتیج? کار من از هم? همرزمانم بیشتر بود. در همان روز بود که پسر عمویم « عبیده بن حرث » شهید شد. خدایش رحمت کند. اکنون شما مردم بگویید: آیا آنچه را گفتم، درست است؟ آیا سخنانم را تأیید می کنید؟
مردم: البته، ای سرور ما، درست فرمودید . . . این نخستین پیروزی بزرگ و افتخارآمیز برای ما بود که آن هم به دست پر قدرت شما نصیب مسلمانان گشت . . . از همان روز بود که برخی کینه شما و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را به دل گرفتند و در صدد انتقام برآمدند . . .
دلاوری های امیرالمؤمنین علیه السلام در بدر مرا یاد نامه ای انداخت که چندی قبل، آن حضرت در جواب معاویه نوشتند و خطاب به وی فرمودند: شمشیری که من آن را در یک روز بر جدّ تو (عتبه پدر هند که وی مادر معاویه است) و دایی تو (ولید فرزند عتبه) و برادرت (حنظله) فرود آوردم، هنوز نزد من موجود است و هم اکنون نیز با آن نیرو و قدرت مجهّز هستم!
برداشت ازپایگاه میثاق غدیر