تقدیم به روح پر فتوح مادر پهلو شکسته سادات
بی بی دو عالم حضرت زهرامرضیه(س)
مادران دریا دل شهدا وایثار گران
وهدیه به روح مادر بزرگوارم
مرحومه حبیبه مهاجر مقدم
باسمه تعالی
مقدمه :
امروز پنجشنبه دوم محرم سال 61هجری است. کاروان امام حسین (ع) که درروز هشتم ذی الحجه پس از انجام زیارت وداع ،ازاحرام بیرون آمده و به سوی عراق حرکت کرده بود ، اکنون به نزدیکی وادی کربلا رسیده است.
امام (ع) رو به حر کرده فرمود:« اندکی دیگر ماراپیش ببر.» چون مقداری پیش رفتند ،به سرزمین کربلا رسیدند. دراینجا حر وهمراهان وی پیش آمده و به سختی مانع حرکت آن حضرت شدند.امام (ع) نام آن سرزمین را پرسیدند وآنان عرض کردند :« نامش کربلاست.»
اشک در دیدگان آن حضرت حلقه زد وفرمود: «اللهّم انیّ اعوذ بک من الکرب والبلاء». یعنی بارالها به تو پناه می برم از اندوه وبلا.
آن گاه فرمود :« پدرم هنگامی که به صفین می رفت به این سرزمین رسید و من همراهش بودم، در این جا توقف کرد و نام این سرزمین را پرسید و چون نامش را برای او باز گفتند فرمود:« هاهنا محط رحالهم و هاهنا مهراق دمائهم.» یعنی، همین جا بار انداز آن هاست ، و همین جا محل ریختن خونشان است.
چون سبب را ازپدرم پرسیدند، ایشان فرمودند:
« گروهی از خاندان محمد (ص) در این جا فرود می آیند.» آن گاه امام فرمودند: «این جا بارانداز سواران و محل ریختن خون ما وجایگاه قبرهای ماست، واین چیزی است که جدم رسول خدا (ص) بدان خبر داده است.»
اکنون ما در آستانه یکهزار و سیصدو شصت وهشتمین سالگرد ورود کاروان عشاق به سرزمین عشق هستیم. آن جا که تربت پاکش، شفای درد دل های عاشق یوسف زهراست وبر ماست که دراین راه کاری زینبی کنیم تا یزیدی نباشیم ، که همانا با زنده نگه داشتن عاشورا ویاد عاشورائیان است که اسلام زنده وپرفروغ مانده است و این درسی است که بزرگ رهرو عاشورا و امام شهیدان گلگون کفن انقلاب کبیر اسلامی ،خمینی بت شکن به ما آموخت. هم او که به بسیجی بودن خود افتخار می کرد وما را امر فرمود که «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا آسیبی به مملکت نرسد» و چه خوش فرمود رهبر معظم انقلا ب اسلامی که:
«عاشورا یک حادثهى تاریخىِ صرف نبود؛ عاشورا یک فرهنگ، یک جریان مستمر و یک سرمشق دائمى براى امت اسلام بود. حضرت ابىعبداللَّه (علیهالسّلام) با این حرکت - که در زمان خود داراى توجیه عقلانى و منطقى کاملاً روشنى بود - یک سرمشق را براى امت اسلامى نوشت و گذاشت. این سرمشق فقط شهید شدن هم نیست؛ یک چیزِ مرکب و پیچیده و بسیار عمیق است. سه عنصر در حرکت حضرت ابىعبداللَّه (علیهالسّلام) وجود دارد: عنصر منطق و عقل، عنصر حماسه و عزت، و عنصر عاطفه. عنصر منطق و عقل در این حرکت، در بیانات آن بزرگوار متجلى است؛ قبل از شروع این حرکت، از هنگام حضور در مدینه تا روز شهادت. جمله، جملهى این بیانات نورانى، بیانکنندهى یک منطق مستحکم است. خلاصهى این منطق هم این است که وقتى شرایط وجود داشت و متناسب بود، وظیفهى مسلمان، «اقدام» است؛ این اقدام خطر داشته باشد در عالىترین مراحل، یا نداشته باشد. خطرِ بالاترین، آن است که انسان جان خود و عزیزان و نوامیس نزدیک خود - همسر، خواهر، فرزندان و دختران - را در طبق اخلاص بگذارد و به میدان ببرد و در معرض اسارت قرار دهد. اینها چیزهایى است که از بس تکرار شده، براى ما عادى شده، در حالى که هر یک از این کلمات، تکاندهنده است. بنابراین، حتى اگر خطر در این حد هم وجود داشته باشد، وقتى شرایط براى اقدام متناسبِ با این خطر وجود دارد، انسان باید اقدام کند و دنیا نباید جلوى انسان را بگیرد؛ ملاحظهکارى و محافظهکارى نباید مانع انسان شود؛ لذت و راحت و عافیتِ جسمانى نباید مانع راهِ انسان شود؛ انسان باید حرکت کند. اگر حرکت نکرد، ارکان ایمان و اسلام او بر جا نیست. «انّ رسولاللَّه (صلّىاللَّهعلیهوآله) قال: من رأى سلطانا جائرا مستحلّا لحرم اللَّه و لم یغیّر علیه بفعل و لاقول کان حقّا علىاللَّه ان یدخله مدخله»؛ منطق، این است. وقتى اساس دین در خطر است، اگر شما در مقابل این حادثهى فزیع، با قول و فعل وارد نشوید، حقِ علىاللَّه است که انسان بىمسؤولیت و بىتعهد را با همان وضعیتى که آن طرف مقابل - آن مستکبر و آن ظالم - را با آن روبهرو مىکند، مواجه کند.حسینبنعلى (علیهالسّلام) در خلال بیانات گوناگون - در مکه و مدینه و در بخشهاى مختلف راه، و در وصیت به محمدبنحنفیه این وظیفه را تبیین کرده و آن را بیان فرموده است. حسینبنعلى (علیهالسلام) عاقبتِ این کار را مىدانست؛ نباید تصور کرد که حضرت براى رسیدن به قدرت - که البته هدف آن قدرت، مقدس است - چشمش را بست و براى آن قدرت حرکت کرد؛ نه، هیچ لزومى ندارد که یک نگاه روشنفکرانه ما را به اینجا بکشاند. نخیر، عاقبت این راه هم بر حسب محاسبات دقیق براى امام حسین (علیهالسّلام) با روشنبینى امامت قابل حدس و واضح بود؛ اما «مسأله» آنقدر اهمیت دارد که وقتى شخصى با نفاستِ جان حسینبنعلى (علیهالسّلام) در مقابل این مسأله قرار مىگیرد، باید جان خود را در طبق اخلاص بگذارد و به میدان ببرد؛ این براى مسلمانها تا روز قیامت درس است و این درس عمل هم شده است و فقط اینطور نبوده که درسى براى سرمشق دادن روى تختهى سیاه بنویسند، که بعد هم پاک بشود؛ نه، این با رنگ الهى در پیشانى تاریخ اسلام ثبت شد و ندا داد و پاسخ گرفت، تا امروز.»
به امید آنکه مانیز درظل توجهات حضرت ولی عصر (عج) بتوانیم سه عنصر « منطق وعقل ، حماسه وعزت وعاطفه » را به خوبی شناخته و در نشر معارف آن کوشا باشیم ، توفیق شناخت تمام ابعاد واقعه عاشورا را از درگاه خداوند رحمان مسئلت می نمائیم .
ملتمس دعای عزاداران حسینی
الحقیر محسن بغلانی
26ذی الحجه 1428