عیدکم سعیدا ایران رفتن بعیدا
ضمن شاد باش فرارسیدن سال نو به آزادگان گرامی و خانواده های صبورشان، در چند بخش خاطرات آن عزیزان را از نوروز در اسارت مرور می کنیم:
<>
تصویری از میدان آزادی
هنگامی که عید نوروز فرا می رسید، من با یکی دیگر از بچه ها با خطی زیبا می نوشتیم: عیدتان مبارک، عید نوروز مبارک باد.
در داخل آسایشگاه خودمان، عکس میدان آزادی را کشیده بودیم خیلی خوب، آن را نقاشی کرده بودیم. عراقی ها می گفتند: این چیست؟ می گفتیم: میدان آزادی تهران است.
در سفره هفت سین، قهوه خانه و گل کشیده و نوشته بودیم: هر روزتان نوروز، نوروزتان پیروز، به این شکل بچه ها مراسم عید نوروز را اجرا می کردند.
آزاده: امیرهوشنگ برسوزیان
دعای آزادی
در ایام نوروز بچه ها جشن می گرفتند. اسیرانی که جزء خانواده های شهدا و آنهایی که مسن تر بودند در بالای مجلس می نشستند و سال نو را به هم تبریک می گفتیم و دعا می کردیم که سال بعد با پیروزی و نابودی صدام به ایران برگردیم و سپس همه با هم روبوسی می کردیم مثل اعضای یک خانواده ....
کتاب یک قفس صد پرنده هزار پرواز ص45
ماهی های مقوایی!
موقع تحویل سال بچه ها به سبک ایران سفره هفت سین چیده و هفت تا سین در آن گذاشته بودند. از جمله سیم خاردار، سنگ، سرم، صابون و یک ماهی هم از مقوا درست کرده بر آن رنگ زده بوند و داخل یک ظرف آب انداخته بودند.
کتاب روزهای طولانی ص 87
از هفت سین فقط سرکه را داشتیم
یکی از مناسبت هایی که شور و شعف خاصی را در میان آزادگان عزیز ایجاد می کرد و آنها را به جنبش و حرکت وا می داشت رسیدن روزهای نوروز باستانی بود زیرا این عید بزرگ، مهر و محبت را از طریق بازدیدها و مصافحه و عرض تبریک به یکدیگر افزایش و از این منظر وحدت را مستحکم می نمود. ولی همانطور که می دانیم عید نوروز ملزوماتی دارد که با فراهم نمودن آنها زیبایی خاصی پیدا می کند. سفره هفت سین یک از آن ملزومات بود که با امکانات بسیار محدود زندان های عراق تهیه آن به سادگی صورت نمی گرفت.
از همه جالبتر این بود که بعضی از اقلام هفت سین به هیچ وجهی قابل تهیه نبودند و فقط سرکه آن در دسترس بود و اسرا مجبور بودند اقلام دیگری را جایگزین وسایل هفت سین کنند. این جایگزینی در اردوگاه های اسرای ایرانی در عراق کمی متفاوت بود. به طور مثال در اردوگاه های مستقر در شمال عراق موسوم به موصل به دلیل وجود حیاطی وسیع در میان قلعه مانندی که اسرا در سالن های اطراف آن زندگی می کردند امکان کاشت بعضی سبزیجات وجود داشت بنابراین سبزی و حتی سمنوی سفره هفت سین آنها حاضر بود.
اما در اردوگاه هایی که در بیابان های غربی نزدیک به کشور اردن مستقر بودند که به اردوگاه های رمادیه معروف بودند و می توان گفت کشاورزی برای مردم آن منطقه هم بسیار سخت بود، امکان داشتن اقلام هفت سین ممکن نبود و تقریبا همانطور که ذکر شد فقط سرکه آن حاضر و آماده بود و به ناچار از سیم خاردار و سربند پیشانی رزمندگان که تا اردوگاه حفظ شده بود و چند قطعه دیگر استفاده می شد.
آزاده: مصطفی ابوالحسنی
جریمه شب عید نوروز!
تحویل سال 1362 بود که سفره ای ترتیب دادیم. قرآن گذاشتیم و سفره هفت سینی از سیگار، سیم، سیب زمینی گندیده که از قبل نگه داشته بودیم و... چیدیم، البته اینها را به زحمت جور کردیم. وقتی سال تحویل شد برای اینکه بچه ها را بخندانیم مثل خارجی ها با حالت خاص با صدای بلند اعلام کردیم یک دو سه... و اینک آغاز سال 1362.
هنوز حرفم تمام نشده بود که بچه ها به جای خندیدن اشکشان در آمد و های های گریه کردند. حالم گرفته شد. گفتم آخر چرا گریه؟ گفتند: ما را به یاد سال هایی انداختی که پیش خانواده بودیم.
عجب خاطره ای بود آن شب. سربازهای عراقی هم به جای اینکه ما را دلداری بدهند برعکس جریمه کردند و گفتند دستشویی ها را تمیز کنید.
کتاب ییلاق سنگرها ص 85
هفت سین اسارت
با فرارسیدن عید نوروز، اسرا هم همدوش ملت ایران تا اسارتگاه دشمن، به نحوی خوشحالی خود را ابراز می کردند. چند روز مانده به عید هرکس مشغول کاری بود. دو سه نفر مسئول جمع آوری و نصب کردن پتوهای رنگی به دور تا دور آسایشگاه و یکی دو نفر خطاط، با خطی درشت به وسیله قالب صابون اشعار و جملاتی زیبا درباره نوروز روی پتوها می نوشتند که دور تا دور آسایشگاه با پتوهای رنگی تزیین می شد.
دو سه نفر مسئول جمع آوری عکس های دیدنی و زیبا و دوست داشتنی کودکان خردسال می شدند و در یکی از آسایشگاه ها نمایشگاه عکس درست می کردند و همه اردوگاه برای دیدن عکس ها می آمدند و مجذوب این نمایشگاه دیدنی می شدند.
افرادی که در کار تئاتر تبحر داشتند در تدارک تئاتر کمدی و شاد بودند که البته این کار دور از چشم عراقی ها و با تدابیر ویژه ای صورت می گرفت. نظافت کلی اردوگاه و آسایشگاه با شور و شوق فراوانی انجام می شد. چند نفر مشغول آرد کردن خمیرهای خشکیده نان با دست و به وسیله پارچه، قیفی درست کرده و با یک چراغ والور خوراک پزی زولبیا درست می کردند. عده ای خوش ذوق به یاد سفره هفت سین به دنبال سین های سفره بودند مثلا سنگ های تزیینی که با زحمت فراوان به دست اسرا ساخته شده بودند یا تکه ای سیم خاردار، سمنو (نان) و...
ارشد آسایشگاه با هماهنگی ارشد ایرانی اردوگاه و فرمانده عراقی در تدارک دید و بازدید اسرا با بندهای دیگر بودند که این عمل در سال فقط یک بار آن هم در عید نوروز انجام می گرفت. در اولین روز سال نو، طبق برنامه ریزی ارشدها دید و بازدید از یک آسایشگاه شروع می شد و دیگر اسرا هم در آسایشگاه ها یا در محوطه به صف می ایستادند و به همدیگر تبریک می گفتند و در همین حین یکی از روحانیون یا ریش سفیدان اردوگاه دقایقی برای بچه ها صحبت می کردند و ضمن دعا برای سلامتی و طول عمر حضرت امام (ره) و خدمتگزاران به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و دعا برای پیروزی رزمندگان اسلام و همچنین یاد و خاطره شهدای گرانقدر جنگ تحمیلی و شهدای آزاده را گرامی می داشتند.
عراقی ها هر سال روز عید نوروز در صف آمار حاضر می شدند و عده ای از سربازان عراقی هم جهت مزاح می گفتند: عیدکم سعیدا - ایران رفتن بعیدا!
آزاده: احمد علی قورچی
به نقل از: تابناک