این جمله (1)، دو گونه تفسیر می شود
1 ـ راه رفتن آنها متواضعانه است، از میان همه مسائل، مشی و راه رفتن را مطرح فرمود، چرا ؟ جواب این سؤال نیاز به تمهید ومقدمه دارد.
اعمال انسان انعکاس و بازتابی از صفات و حالات درونی او است . در بیماریهای جسمی این مسئله روشن است، اگر در سطح پوست دانه های چرکین پدیدار شوند، نشانگر عدم صحت فعل و انفعال کبد است، و اگر چشم انسان زرد شود، آئینه وجود بیماری در کیسه صفرا است، همچنانکه سیاهی و کبودی لبها نشانگر اختلال در کار دریچه های قلب، و در نتیجه عدم تصفیه صحیح خون است .و بالاخره اندکی اختلاف و عدم تعادل در ظاهر، حکایت از اختلال در باطن می کند، این مسئله عیناً در بیماریهای روحی هم نمایانگر است، سینه را جلو دادن و سر به آسمان بلند کردن و پاشنه پاها را بر زمین کوبیدن نشانه مرض روحی است، راه رفتن معقولانه و غیر معقولانه به عنوان یک پدیده و نشانه ای از سرِّ درون، گویای روح تواضع یا تکبر است، انسان متکبر در راه رفتن او تکبر و تبخر جلوه گر است .
2 ـ تفسیر دوم این فراز از خطبه، به این شرح است که «مشی» به معنی راه رفتن نیست که آینه درون باشد، بلکه معنای اعمی دارد که همان خط مشی و روش و سیره است، یعنی برنامه و خط و مشی زندگی پرهیزکاران در تمام ابعاد، تواضع و فروتنی است، درس خواندن، گفتن، شنیدن، قلم بدست گرفتن، امر به معروف و نهی از منکر کردن، معاشرت و کسب و کار و همه و همه اعمال و رفتار او آمیخته با تواضع است .