در صحنه قیامت که هیچ کسی حقّ سخن ندارد و گرفتار وحشت است ، فاطمه زهرا (س) از عظمت و وحشت آن روز با خبر است و از پیغمبر می پرسد : من شما را در قیامت کجا ببینم ؟ فرمود : دم در بهشت ، پرچم حمد به دست من است : و بیدی لواء الحمد (1). پرچم حمد به دست کسی است که در دنیا اهل حمد و ثناء باشد ،وقتی اهل حمد و ثناء شد ، به جائی می رسد که خدا نعمت های فراوانی به او عرضه می کند . وقتی نعمت های فراوان را به او عرضه کرد ، او این نعمت ها را به دیگران می دهد . وقتی این نعمت ها را به دیگران داد ، می شود ولی نعمت دیگران! وقتی ولی نعمت دیگران شد ، مشکور و محمود دیگران می شود ، منتها به اذن خدا؛ حمد و ثناء در مقابل نعمت است . کسی حمید و محمود است که ولی نعمت باشد ! 


اگر نعمتی از کسی به دیگری رسید ، آن متنعّم از این منع م حق شناسی می کند و ثنای گوی اوست . گرچه همه ثناها به خدا بر می گردد ؛ الحمد لله ، چون ربّ العالمین(2) است ، ولی دیگران که مجاری نعمت اند ، مظاهر محمود بودن هستند. وقتی انسان ولی نعمت جامعه انسانی شد ، محمود آنهاست . وقتی هم ولی نعمت می شود که نعمت های فراوانی به او برسد . وقتی نعمت های فراوان به او می رسد که خود همه نعمت هائی را که خدا به او داد ، بجا صرف بکند و نمازهای واجب و مستحبّ و سائر فرائض و نوافل را انجام بدهد تا پرچم حمد به دست او باشد . 
در سوره مبارکه اسراء آمده است : و من اللّیل فتهجّد به نافلهً لک عسی أن یبعثک ربّک مقاماً محموداً (3). فرمود : شب برخیز ، نماز شب را احیاء کن ، شاید به مقام حمد برسی ! مقام محمود منزلتی است که دیگران در پیشگاه او حامد و شاکر و ثناگویند . ثنای درست که مصون از تملّق است در برابر نعمت صحیح و منعم راستین است . اگر نعمتی دروغ بود ، ثنایش دروغ است . اگر نعمت راست بود ، ولی منعم دروغ بود ، ثنایش کاذب است . ولی اگر نعمت حق بود ، منعم حقیقی بود ، یعنی این نعمت از این منعم به جامعه انسانی رسیده است ، جامعه انسانی ثناگوی چنین منعمی است . این منعم می شود « محمود » . 
محمود بودن یک منزلت است ، یک درجه است که هر کس به آن مقام نمی رسد و هیچ کسی در جوامع انسانی به اندازه رسول گرامی (ص) حمید و محمود نیست ! آنطوری که در ارشاد القلوب دیلمی آمده ، وجود مبارک پیغمبر فرمود : اجود الأجواد الله ربّ العالمین و أنا اجود ولد آدم (4). فرمود : بخشنده ترین بخشنده ها بالذّات ، ذات أقدس له است . ولی در بین بشر ، احدی به بخشندگی من نرسید و نخواهد رسید . سخن از جود و بخشش حاتم طائی و مانند آن نیست ! زیرا او بر فرض رمه شتر یا یک رمه گاو و گوسفند را قربانی می کرد و مهمان نوازی می کرد، یک نانی می داد و یک گوشتی که تن را می پروراند . فرمود : من غذائی آوردم که جان همگان را می پروراند: یعلّمهم الکتاب والحکمه و یزکّیهم . 
مسائل مالی در پیشگاه آن حضرت مطرح نبود . بیش از اندازه ای که دیگران جود مالی داشتند ، آن حضرت سخای مالی داشت . امّا کالائی که او آورد ، دیگران نیاوردند . فرمود : أنا أجود ولد آدم . هیچ کسی به اندازه من بخشنده نیست . نه بخشش ظاهری ، نه بخشش باطنی . 
قهراً هیچ کسی به اندازه پیغمبر، حمید و محمود نیست و هیچ کسی به اندازه پیغمبر پرچمدار حمد و ثناء نیست و هیچ کسی در قیامت این ل وای حمد را به دست نمی گیرد مگر پیغمبر، و طبق نقل مرحوم شیخ طوسی ، علی بن أبیطالب هم حامل این پرچم و لوای حمد است که فرمود : آدم وهر کس که بعد او میآید تحت این پرچمند (5). 
شفاعت پیامبر (ص) 
آنگاه فاطمه می پرسد : من شما را کجا پیدا کنم ؟ فرمود : پرچم حمد به دست من است دم در بهشت ! عرض کرد : آن روز ، روز فزع اکبر است . اگر شما را آنجا نیافتم ، چه کنم ؟ فرمود : کنار حوض کوثر . عرض کرد : اگر آنجا نیافتم چه کنم ؟ فرمود : عند الصّراط ، عند الحساب ، عند المیزان ،در همه این موارد من حضور دارم. عرض کرد : من اگر شما را اینجا نیافتم ، چه کنم ؟ فرمود : کنار جهنّم هستم که دوستانم را از جهنّم باز میدارم ! فاطمه (س) با شنیدن این جمله خوشحال شد ! 
پس زن به جائی می رسد که در قیامت که احدی حقّ حرف ندارد و حقّ حرکت ندارد ، مانند پدرش و همسرش و سایر ائمه (علیهم السّلام) بر کلّ فضای قیامت اینها اشراف دارند و می توانند همه جا حضور پیدا کنند . این که گفته می شود : وقتی فاطمه (س) عبور می کند ، می گویند : غضّوا ابصارکم (6)، نه به این معناست که شما چون نامحرمید ، چشم ها را بپوشانید ، یا دیده ها را بشکنید که او را نبینید ! آن روز سخن از محرم و نامحرم نیست ! چون قیامت ظرف تکلیف نیست و این دستور هم دستور تکوینی است و نه تشریعی ! یعنی شما توان آن را ندارید که نور این بی بی را ببینید !! چشم ها را فرو بربندید و دیده ها را بشکنید ، توان آن را ندارید که نورانیّت او را ببینید ! 
نعمت والای شفاعت حضرت زهرا (س) در قیامت
این که احیاناً در بعضی از دعاها اینچنین آمده است که : دست ما از ریشه چادر بی بی کوتاه نشود ، بر اثر یک روایتی است که وجود مبارک بی بی (س) در قیامت چادری بر سر می کند که ریشه ها و دامنه های آن به تمام افراد شایسته اهل محشر می رسد .منظور این چادر ظاهری است یا پوشش رحمت است ؟! 
اگر کسی طبق بیان پیغمبر که فرمود : أنت منّی و أنا منک ، به منزله پیغمبر شد و پیغمبر هم رحمه للعالمین(7) است ،و ما ارسلناک لا کافّهً للنّاس (8)، قهراً چنین بانوئی مظهر رحمت جهانشمول ذات أقدس له خواهد بود . 
این بانو با آن تعلیم و تزکیه توانست در حرمی راه پیدا کند که فرشته امین در آن حرم نازل می شود . لذا بعد از رحلت پیغمبر (ص) جبرئیل هم بر آن حضرت نازل می شد . منتها وحی تشریعی تمام شد ، احکام فقهی تمام شد ، لکن وحی تسدیدی، وحی های انبائی ، ملاحم ، اخبار غیبی تا روز قیامت ادامه دارد . چون رسالت و نبوّت ،قطع شدنی است ، امّا ولایت قطع شدنی نیست . تا روز قیامت انسانها می توانند به مقام شامخ ولایت راه پیدا کنند . 
معطر شدن به رایحه دل انگیز استغفار ، شرط طی راه اولیای خدا
ما برای اینکه این راه را طی کنیم ؛ اوّلین شرط آن است که خود را معطّر کنیم . معطّر کردن به این است که از بوی بد برهیم یا بد بو نباشیم یا اگر بوی بدی داشتیم و داریم ، آن را با عطر بر طرف کنیم . وجود مبارک امیرالمؤمنین طبق نقل مرحوم شیخ طوسی از رسول گرامی (ص) نقل کرد که فرمود : تعطّروا ب الست غفار لا تفضحنّکم روائ ح الذّنوب (9). یعنی با استغفار خود را معطّر کنید تا بوی بد گناه شما را رسوا نکند. یک انسان گنه کار ، بد بو است و درقیامت بوی بد عدّه ای ظهور می کند . آنها که معطّرند ، خوشبویند ، هم برای خود راحتی آفریده اند ، هم برای دیگران . اگر کسی گناه نکرد که معطّر است و اگر خدای ناکرده آلوده شد ، قبل از هر چیز شایسته است که خود را معطّر کند به استغفار.
تعبد حضرت فاطمه (س)
و وجود مبارک فاطمه (س) چون اهل نیایش و استغفار و تعبّد بود ، به اینجا رسیده است . فاطمه نه چون دختر پیغمبر است به اینجا رسیده. برای اینکه پیغمبر فرزندان دیگری هم داشت . نه چون همسر علی بن أبیطالب است به اینجا رسیده! چون علی بن أبیطالب همسران دیگری هم بعد از فاطمه داشت . فاطمه نه چون مادر یازده امام است به اینجا رسیده. چون فاطمه بنت اسد مادر دوازده امام است ، ولی به اینجا نرسید !! 
فاطمه بنت اسد ، مادر امیرالمؤمنین (ع) ، مادر دوازده امام است و پیغمبر را وصیّ خود قرار داد و به پیغمبر عرض کرد : من از جریان قبر هراسناکم ، از جریان قیامت وحشتناکم ؛ وجود مبارک پیغمبر وصیّ او شد ، در مراسم تدفین او شرکت کرد . امّا فاطمه بنت اسد که مادر دوازده امام است ، به این مقام نرسیده است ! تعبّد فاطمه(س) و اصرار فاطمه بر بندگی، او را به اینجا رسانده است . 
در شرح حال آن بانو آمده است که وقتی پیغمبر فرمود : پایان روز جمعه ، هنگامی که نیمی از آفتاب در کرانه غرب غروب کرد و نیمی از قرص آفتاب هنوز روشن است و غروب نکرد ، آن لحظه ، لحظه استجابت دعاست . فاطمه (س) کسی را مأمور کرده بود که در روزهای جمعه به پشت بام برود ، آن لحظه خاصّی که آفتاب در شرف غروب است ببیند و او را با خبر کند که در آن لحظه خاصّ با راز و نیازمخصوص به سرببرد . 
حرزی داشت که ابن طاووس به طور مرسل این حرز را که وسیله صیانت این بی بی از آفت های دنیا و آخرت است ، نقل می کند که بی بی نوشت : بسم الله الرّحمن الرّحیم . یا حیّ یا قیّوم . اغثنی ! ای خدائی که زنده ای و قیّم و قیّوم موجودات دیگری ، مرا در پناه خود پناه ده ؛ و لا تک لن ی لی نفس ی طرفه عین ابداً (10). یک لحظه مرا به حال خود من وا نگذار ! فاطمه(س) با این دعا و با آن شب زنده داری و با آن خضوع به جائی رسیده است که رسول گرامی درباره او فرمود : تو از منی و من از تو ام . اگر تو به من بگوئی پدر ، برای من محبوبتر است و پیش خدا خوشایند بیشتر. 
بیانات حضرت آیت الله جوادی آملی (دام ظلّه) در دیدار با جمعی از خواهران دانشجو به مناسبت میلاد حضرت فاطمه زهرا (س) در قم ، 24 / 8 / 1374 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(1) بحار الأنوار / 16 / 327 / باب 11 (2) حمد / 2 (3) اسراء / 79
(4) ارشاد القلوب / 1 / 14 / (5) بحار الأنوار / 40 / 82 
(6) بحار الأنوار / 7 / 336 (7) انبیاء / 107 (8) سباء / 28
(9) الأمالی للطوسی / 372 (10) مهج الدعوات / 5؛ حرز فاطمه الزّهراء (س)