بخشی از بیانات رهبر انقلاب را در آغاز سال نو در دیدار رئیس جمهور، اعضای هیئت دولت و اعضای هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی:
یاد خدا را نباید از قلم انداخت. ما هرچه داریم، از توسل و توجه به حضرت ربوبیت است؛ اوست که دلها را به سمت اهداف والا متوجه می کند؛ اوست که دلها را قرص می کند؛ اوست که دلها را بر روی یک نقطه ویژه مجتمع می کند. انسانها با هیچ ترفندی نمی توانند دلها را جذب و مجتمع کنند؛ این دست قدرت الهی است، این کار خداست. بحمدالله مردم تو راهند، متوجه اند.
ماها باید قدر فرصت را بدانیم. ما که مسئول هستیم، خدای متعال یک فرصتی به ما داده. این مهلت عمر و مهلت ماموریت یافتن- که ما هر کداممان در این نظام برای یک مدتی ماموریتی پیدا کردیم- سر می آید. این فرصتی که به ما داده شده، باید قدر بدانیم و حداکثر استفاده را بکنیم؛ چون وقتی انسان از این عالم پایش را بیرون گذاشت، همه درهای حرکت و تحرک از سوی خود انسان قفل می شود. بله، ممکن است دیگران برای ما استغفار کنند و به درد ما بخورد، یا کارهایی صدقه جاریه باشد؛ اما دیگر خود ما هیچ کار نمی توانیم بکنیم، دستمان بسته است. تا در این دنیا هستیم، دستمان باز است؛ می توانیم خیلی کارها بکنیم. با یک نگاه، با یک لبخند، با یک کلمه حرف، با یک حرکت دست، با یک حرکت قلم، شما الان می توانید به قدر آسمانها و زمین برای خودتان حسنه ایجاد کنید- در این دنیا این جوری است؛ می تواند انسان بکند، دست باز است- از اینجا که رفتیم، دست بسته است؛ دیگر هیچ کار نمی توانیم بکنیم؛ مگر دیگران یک وقتی به یاد ما بیفتند، یک صدقه ای بدهند، استغفاری بکنند، یک چیزکی خواهد رسید؛ که به هیچ وجه جایگزین آن کاری که خود ما می توانستیم بکنیم، نخواهد شد. لذاست که این فرصت را باید قدر دانست.
اگر بخواهیم این قدردانی را به معنای حقیقی کلمه به کار ببندیم، باید همه نیروها را به صحنه بیاوریم؛ واقعا کمر بسته کار، وارد میدان شویم و یک مقداری هم برگردیم به خودمان، نقصهای خودمان را مشاهده کنیم. ما هرکداممان نقص هایی داریم؛ کم هم نیست. معمولا عیوب ما انسانها خیلی بیشتر از محسناتمان است؛ خودمان ملتفت نیستیم. اگر اینجور نبود، کسی مثل پیغمبر با آن عظمت- که نور خالص است و ظلمتی در وجود او نیست- استغفار نمی کرد. پیغمبر هم استغفار می کرد؛ «لأستغفرالله فی کل یوم سبعین مره». حضرت فرمود: بارها و بارها من در روز استغفار می کنم؛ «انه لیغان علی قلبی.» طبیعت بشر، اینجوری است. ما مجموعه ای از ضعفها هستیم؛ اما خدای متعال توان قدرت پیشرفت و حسن بی انتها را هم در ما قرار داده، که می توانیم همین طور هی بر این ضعفها فائق بیاییم؛ یکی پس از دیگری این صفرها را تبدیل کنیم به عدد، این منفی ها را تبدیل کنیم به مثبتات. خدا که به ما ظلم نمی کند. ما می توانیم همه اینها را از آن طرف برگردانیم به عدد. هرچه کردیم، پیش رفتیم. آن مقداری که باقی می ماند و کمبود کار ماست، این را باید متوجه باشیم. یعنی اگر انسان متوجه ضعف های خود و کمبودهای کار خود و عیوب خود نبود، عقب خواهد ماند. یکی از فوائد مسابقه این است دیگر. در مسابقه چون یک رقیب بغل دست انسان هست، آدم کمبود خودش را می فهمد؛ والا وقتی خود انسان به تنهایی دارد می دود، یک وقت لازم بداند، مثلا می ایستد و چند تا سرفه و عطسه ای هم می کند؛ دیگر نمی داند که همین کار چقدر انسان را عقب می اندازد. وقتی یک نفر بغل دست انسان هست که همان دو ثانیه، پنج ثانیه را هم توقف نکرده، آدم می بیند که عجب، چقدر انسان جلو افتاد. در زندگی کاری ما، ثانیه ها و دقایق و ساعات، عقب افتادگی وجود دارد؛ اینها را باید ببینیم تا به فکر جبران بیفتیم. اگر نتوانیم جبران کنیم، لااقل پیش خدای متعال اقرار کنیم؛ «و ان کان قددنا اجلی و لم یدننی منک عملی فقد جعلت الاقرار بالذنب الیک وسیلتی». یکی از راههای تقرب به پروردگار، همین است: اقرار به ذنب و اقرار به کوتاهی ها و عقب ماندگی ها و نقص ها و تاریکی هایی که در وجود خودمان هست. به این مسئله توجه کنیم. همه اینها با توفیقات الهی امکانپذیر است.
ما در دوران خوبی واقع شدیم. باید خدا را شکر کنیم، برای اینکه در یک چنین دورانی واقع شدیم و خدای متعال یک چنین نعمت بزرگی، یک چنین فرصت بزرگی در اختیار ما قرار داده که بتوانیم برای جامعه مان، برای کشورمان، برای اسلام عزیز و برای تاریخ مفید باشیم. یک روزی بود که نمی توانستیم. آن کسانی که می خواستند، انگیزه داشتند، همت داشتند، قادر نبودند؛ امروز آنهایی که همت دارند و انگیزه دارند، قادرند. این را قدر بدانیم و خدا را شکر کنیم. به روح مطهر امام بزرگوارمان رحمت بفرستیم و همچنین به شهدای عزیز و مجاهدان راه حق که این راه را به روی ما گشودند.