***آقای هاشمی هنوز از انتخابات آزاد صحبت می کند و بعضی از اشخاص در جبهه اصولگرایی هنوز آقای هاشمی را یک مجتهد سیاسی می دانند که به او این مجوز را می دهند که با اجتهاد سیاسی خود در برابر اجتهاد مطلقه ولی امر یک جریان جدید بسازد و این جواز را به او می دهند که خودش را اصالت بدهد و به رفتار سیاسی او در مقابل رهبری مشروعیت داده شود. این یعنی تعدد رهبری که دوگانگی در حاکمیت است و این انحراف است.
دکتر غلامحسین الهام 23 تیرماه در اولین همایش منطقه ای دفتر پژوهشهای فرهنگی در مشهد مقدس بهعنوان سخنران حاضر شد و نکات مهمی را در مورد ابعاد مکتب امام؛ عقلانیت، معنویت و عدالت و ویژگیها، ابزارها و کارکردهای جریان انحرافی مطرح کرد.
السلام علی المهدی الذی وعد الله عزوجل به الامم و یجمع به الکلم و یلم به الشعث و یملأ الارض به قسطا و عدلا و یمکن له و ینجز به وعد المومنین
تحیات قلبی و خالصانه خود را تقدیم به آستان آقا علی ابن موسی الرضا(ع) می کنم که توفیق عتبه بوسی آستان مقدسش را با دیدار شما عزیزان استان های خراسان شمالی، جنوبی و رضوی که ما همه در ظل آستان رضوی حیات انقلابی داریم، عطا فرمود و این ایام و اعیاد مبارک را به ویژه ولادت قطب عالم امکان و مولود منتظر و عدالت مورد تمنای بشر حضرت صاحب الامر به محضر شما عزیزان تبریک عرض می کنم. من در یک فرصت کوتاه چند نکته درباره وضعیت و جریانات امروز بخصوص موقعیت اصولگرایی واقعی و اصیل عرض میکنم. جریان انقلاب اسلامی با هر حرکتی که برخوردار از ویژگی های عقلانیت، معنویت و عدالت باشد، تداوم پیدا می کند. حرکتی که در سوم تیر 1384 اتفاق افتاد، یک حرکت انقلابی- اسلامی بود. این حرکت در واقع، احیای انقلاب اسلامی و حرکت مجدد انقلاب بعد از یک دوره رکود و به خصوص انحراف تدریجی از مبانی بود.ویژگی هایی که عرض می نمایم همان ویژگی هایی است که رهبر معظم انقلاب در بیان مکتب امام آن را تبیین و تحلیل فرمودند و هر بخش این شاخصه ها با یک حرکت و جریان انحرافی مورد تقابل قرار می گیرد. همیشه عقلانیت انقلاب یعنی عقلانیت رحمانی نظام اسلامی با سودجویی، عقلانیت مادی و محافظه کاری و در واقع منافع مادی دنیوی مورد تهاجم قرار می گیرد. بعد از پایان دفاع مقدس برای انحراف از مبانی انقلابی، عصر جدید بعد از دفاع مقدس را به عنوان دوران خردگرایی و عقل گرایی توصیف کردند که در واقع، طوری مفهوم سازی و تعریض به انقلاب بود، به دلیل این که ارزش های ایجاد شده مبتنی بر انقلاب را به ویژه معنویت و عدالت را حرکتی غیر عقلانی توصیف کنند. عقلانیت از نظر برخی تخطئه ارزش های دینی است در مبارزه انتخاباتی سال 84 هم بعضی از کاندیداها بر عقلانیت در برابر حرکت انقلابی تکیه ویژه ای داشتند. آن عقلانیت که در واقع تخطئه ارزش های اصیل دینی انقلاب است، در واقع عقلانیت نیست یک ابزار برای تقابل با این جریان است. عقلانبت حقیقی و عقلی که ما عبد به الرحمن است، عقل انقلاب اسلامی، عقلانیتی که پایه شریعت را تشکیل می دهد، با عقلانیت مادی گرایی انحرافی که ارزش های اصیل دینی و اسلامی را تخطئه می کند، متفاوت است و این یک مفهوم مشترکی است که برای تخطئه حرکت انقلابی از آن استفاده می شود. طرح انقلابی سال 84 هم دائم با این نقادی مواجه بود؛ به عنوان این که حرکت های اصیل، حرکت های یک شبه و کارشناسی نشده است مبتنی بر تصمیم سازی های غیرقابل سنجش، ماورایی، و مبتنی بر سحر و جادو و رمل و اسطرلاب است؛ یعنی یک حرکتی بود که حرکت اصیل انقلابی را تخطئه می کرد و این تقابل را نشان می داد. دلیل شکست مفتضح جریان متکی به بیگانه در سال 88 اما شاخص عدالت که شیرین ترین پیام برای مردم است، همان چیزی بود که ذائقه مردم با همه ظرفیت به آن سمت گرایش پیدا کرد؛ چه در انتخابات سال 84 و چه در انتخابات سال 88 بخصوص در مقابله با سنگین ترین فتنه. عدالت هم این ظرفیت را دارد که یک شاخص محسوس و ملموس به خصوص در حوزه رفتاری از سوی حاکمان برای مردم باشد. این نیاز به بحث تئوریک ندارد. وقتی مردم احساس عدالت بکنند و حس عدالت داشته باشند و آن را در نظام ببینند، یک کشش ذاتی و فطری دارد و هر طور بخواهی مردم را دور کنی، مردم به آن سمت گرایش می یابند و با تمام توان خود از آن حمایت می کنند. انتخابات این را نشان داد. به خصوص سال 88 جاذبه ای که توانست موجب پیروزی گفتمان انقلاب اسلامی و شکست مفتضح جریان فساد و متکی بر بیگانه و در واقع عدالت سوز شود، همان حس عدالت و باور عدالت بود. این جاذبه ای است که نیاز به تبلیغ ندارد و همان حس برای مردم جهت حضور آن ها و تصمیم آن ها در همه انتخابات ها کافی است. جریان مقابل و ضد حرکت انقلابی هم عدالت را با تعابیر انحرافی مثل توزیع فقر و امثال این مفاهیم مورد تخطئه قرار داد. امام صریحاً معنویت و عدالت را هدف روشن و انحصاری انقلاب اسلامی معرفی فرمودند. اشکال دیگری مانند خرافه گرایی و مکتب های انحرافی دیگر در این عرصه تلاش هایی بود که معنویت اصیل انقلابی را مورد هجوم قرار داد. هر جریانی که این شاخص های اصیل حرکت انقلاب را از مسیر خود خارج کند، از نظر ما جریان انحرافی است، حالا با هر بخش باشد. موفقیت ما هم در تداوم این جریان است. تبلور خواسته های رهبری در مدیریت 16 ساله در سال 84 متبلور شد استمرار نظری ارزش های ذکر شده به ویژه عدالت که ارزش محسوس برای مردم است و تداوم عملی عدالت در اجرا و عمل، راه موفقیت کشور است. سال 84 از دل مردم به این خواسته ها جواب مثبت داده شد، یعنی حرکت جدید انقلابی در کشور صورت گرفت. این خواسته ها تبلور خواسته های رهبری در مدیریت 16 ساله ایشان بود که منجر به این حرکت در سال 84 شد. مجموعه ای از بیانات ایشان به عنوان قاموس عدالت در آغاز نیمه دوم سال 84 منتشر شد که دغدغه های مستمر رهبری را به خصوص در عرصه عدالت در همه بخش ها نشان می دهد. سیستم حقوقی ما به گونه ای است که با کمال تأسف ولایت فقیه در این سیستم مبسوط الید نیست.یعنی قالب ها و چارچوب های موجود در حد زیادی بر اساس سیستمی عمل می کنند که مطالبات رهبری و حرکت اجرایی کشور در همه عرصه ها، به صورت یک حرکت مطلوب که با شتاب مناسب و جهت گیری درست باشد، محقق نمیشود. امیرالمومنین اگر یک مالک اشتر داشته باشد، با خیال راحت جبهه های مختلف را در این عرصه مدیریت می کند وظیفه رهبری حفاظت، برای جلوگیری از انحراف کلیدی و سقوط انقلاب خواهد بود. انتخابات ریاست جمهوری، رئیس جمهوری را با سلایق و نظرات مستقیم مردم برمی گزیند. میزان حساسیت رئیس جمهور بر مبانی ارزشی و اصول گرایی، شتاب حرکت کشور را تعیین می کند و اگر جریان انحرافی موجود باشد،رهبر که کل جهت گیری را رصد می کند، برای بازگرداندن جریان به مسیر اصلی صرف انرژی خواهد کرد و این موجب می شود که از انرژی رهبری که باید صرف حرکت به سوی آرمان ها و ایده آل ها گردد، کاسته شود. این واضح است که تلاش های رهبری برای تبیین یک اصلاح گری واقعی، اصیل و مبتنی بر نیازهای ضروری جامعه و گفتمان انقلاب اسلامی در دوران دوم خرداد وقت کشور را گرفت و همینطور در جریان گفتمان سازندگی، برای آن که ساختن کشور مبتنی بر عدالت باشد، ایشان بهمنظور اصلاح رفتار کارگزاران حکومتی در این هشت سال انرژی زیادی برای مدیریت و مراقبت این حرکت صرف کرد. در حالی که اگر دولت، یک دولت پا به کار باشد که این حرف ها و آرمان ها را پذیرفته باشد و بتواند عمل کند، دست رهبری را در تحقق این آرمان ها باز می کند. دولت مثل یک سرباز میان میدان می ماند که اگر درک کامل و دقیقی از مبانی داشته باشد، خواسته های فرماندهی را با سرعت و آن شکل که مطلوب اوست، محقق می کند. امیرالمومنین اگر یک مالک اشتر داشته باشد، با خیال راحت جبهه های مختلف را در این عرصه مدیریت می کند. اما اگر دهها ابوموسی داشته باشد، دهها نیروی جدید لازم دارد که آن ها را هدایت و مراقبت کند و فعال کند. اگر انحرافی هم در بصیرت و فکر و مبنا وجود داشته باشد مشکل مضاعف است. هر رهبری طبعاً با این بازوان و ابزاری که دارد، این مشکلات را خواهد داشت و مقداری از آن طبیعی است. در هر حال هر رهبری برای تحقق آرمان هایش به ابزار اجرایی نیاز دارد و این ابزارها هستند که رهبری را در این عرصه کمک می کنند. نمی توان در اصالت حرکت سوم تیر84 خدشه وارد کرد رهبری در حرکتی که در سال 84 محقق شد با امید و اطمینان و آرامش بیشتری تحقق آرمان های خود را مشاهده و در مقاطع مختلفی این مسأله را ابراز می فرمودند. در خطبه نماز جمعه فرمودند: آقای فلانی را که من در سال های انقلاب می شناسم و چنین و چنان هستند، مقصود آقای هاشمی، اما دیدگاه های من در بعضی جهات به آقای احمدی نژاد نزدیک تر است تا آقای هاشمی. این به آن معناست که حرکت دولت اسلامی را که این دولت موسوم به آن شد، به جهت حرکت در مبانی انقلاب یعنی اصول انقلاب به ویژه تکیه بر عدالت و معنویت از هر جریان دیگری به خود نزدیک تر دیدند و این تعبیر را، علنی به مردم بیان داشتند که این دولت از محبوب ترین دولتهای بعد از مشروطیت است و در جمع خواص هم فرمودند معلوم نیست که دولتی در آینده بهتر از این بتوانیم داشته باشیم. این نشان می دهد که یک حرکت امید بخش برای تحقق مطالبات رهبری صورت گرفته بود. لذا حرکت سال 84 یک حرکت انقلابی و اصیل بود و نه امروز نه در آینده، نمیتوان در اصالت این حرکت خدشه کرد. یک حرکت سالم متولد شده است و باید در این مسیر صحیح تداوم یابد. تداوم یک حرکت، یک مقوله است و اصالت یک حرکت در شروع و تولد بحث دیگری است. امروز یک جریان انحرافی که از متن فتنه بیرون می آید، بهدنبال این است که اصالت حرکت سال 84 را مخدوش کند. این یک انحراف بزرگ است. این یک حرکت ضد انقلابی برای توقف حرکت اصیل انقلاب اسلامی است. نه مردم در جهت گیری و حرکت درست سال 84 اشتباه کردند نه در 88 و هنوز هم مردم این حرکت را قبول دارند و حمایت می کنند. چون عدالت ذاتاً این ویژگی را داراست. اما جریانی که در مقابل این حرکت موضع گیری می کند، جریان فتنه است. در این که فتنه به یک جریان ضد انقلابی تبدیل شده است، هیچ تردیدی نیست. فتنه به نقطه تکوین آخر خود رسید و ماهیت خود را در تقابل با نظام اسلامی نشان داد. حال چه افرادی عالمانه وارد این عرصه شدند و چه افرادی که سقوط کردند و راه برگشت ندارند. اشخاصی که از فتنه حمایت کردند، حالا چه از روی بی بصیرتی باشد یا هر چیز دیگری، در هر حال منافع دنیوی آن ها را به آن جا کشید که در مقابل انقلاب مواضع غلط بگیرند و در مقابل انقلاب بایستند و در کنار جریان فتنه باشند. این یک نمره منفی در حرکت سیاسی آن هاست و باید در حافظه بلند مدت ملت برای همیشه قرار بگیرد. می خواهند به هاشمی در برابر رهبری مشروعیت بدهند به هر حال جریان فتنه به یک جریان برانداز ضد انقلاب تبدیل شده و ما نباید همان طوری که رهبری فرمودند خطر این جریان برانداز را نادیده بگیریم. هم نباید نادیده بگیریم، هم نباید ضعیف بشماریم بلکه در برابر تحلیل های دیگر این را مهم تر بشماریم. غلبه این مسأله باز از تلاش های جریان مخالف است که می خواهند با توجه به برخی مسائل و مشکلات موجود اصالت این حرکت را تخطئه و اصالت حرکت ضد انقلابی فتنه را اثبات کنند. آقای هاشمی هنوز از انتخابات آزاد صحبت می کند و بعضی از اشخاص در جبهه اصولگرایی هنوز آقای هاشمی را یک مجتهد سیاسی می دانند که به او این مجوز را می دهند که با اجتهاد سیاسی خود در برابر اجتهاد مطلقه ولی امر یک جریان جدید بسازد و این جواز را به او می دهند که خودش را اصالت بدهد و به رفتار سیاسی او در مقابل رهبری مشروعیت داده شود. این یعنی تعدد رهبری که دوگانگی در حاکمیت است و این انحراف است. نتیجه اینگونه انحرافهایی که از نظر فکری پیش می آید و گاهی ناشی از سوء استنباط ها و برداشت ها و بینش های سیاسی است، اصالت دادن به حرکت ضد نظام و برانداز فتنه ای است که با تلاش ها و مجاهدت های بی نظیر مردم پایان پیدا کرده است. حداقل در 9 دی 88، یک نقطه ختم بر آن گذاشته شده است. این جریان خطرناکی است. اگر رهبری در این هفته های گذشته تجزیه و تحلیلشان در مورد این قضیه بوده، به خاطر خطر و حساسیتی است که این جریان هنوز هم دارد و هنوز هم دنبال این است که از بعضی ضعف ها بهانه بسازد و اصالت انقلابی حرکت 84 و حرکت انقلاب را و احیای گفتمان انقلاب را یعنی خود انقلاب را تخطئه کند. این مسأله مهمی است که ما نباید دچار غفلت شویم، روحیه انقلابی را از دست ندهیم، سلامت و اصالت گفتمان ارزش های انقلاب یعنی عدالت و معنویت را و شاخص هایی را که بر این مبنا در رفتار حکومتی و حاکمیتی داشته است، فراموش نکنیم. برنامه های جریان انحرافی برای محافظه کار کردن جریان سوم تیر اما طبیعی است هر حرکت انقلابی از درون خودش با مشکلاتی مواجه است. جریانهایی تلاش خواهند کرد همیشه با ورود در متن انقلاب، مسیر انقلاب را به تدریج از جایگاه اصیل خودش دور کنند. جریان انحرافی که در مسیر حرکت اصیل انقلابی 84 می بینیم، یک چنین جریانی است. جریانی است که در متن گفتمان قرار گرفته و از درون می خواهد این حرکت انقلابی را به یک حرکت ایستا و محافظه کار تبدیل کند. مهم ترین کارکرد جریان انحرافی در درون این گفتمان این است که ارزش های انقلابی را به واقع گرایی های پراگماتیستی تبدیل کند که در دوران سازندگی و اصلاحات ما شاهد آن بودیم و این سقوط ارزش های انقلابی خواهد بود. آدم های انقلابی را به آدم های محافظه کار تبدیل کنند و تحقق این مسأله یعنی مدیریت فرآیندی که در طول زمان به تدریج ارزش ها را جابجا کنند و به تدریج ارزش های جدیدی را خلق کنند و به تدریج گفتمان جدیدی را جایگزین گفتمان انقلاب کنند. این کاری است که جریان انحرافی در متن حرکت اصیل انقلابی دارد انجام می دهد و در این حرکت تدریجی به مرور آدم های حامل گفتمان را هم جابجا خواهد کرد. آدمهای حامل ارزش های متعالی و انقلابی، با ویژگی عدالت و معنویت گرایی پاک و سالم انقلاب را حذف خواهد کرد و ادم هایی را که این تفکر را ندارند اما می توانند تغییر گفتمان بدهند، تقویت کنند. هم افکار و اندیشه ها و گفتمان به تدریج جابجا می شود و هم آدم ها و افراد و حامل های گفتمان جابجا می شود. این یک حرکت تدریجی برای انحراف در مسیر انقلاب است. این را باید مدیریت کرد. این حرکت در آغاز است. ما نمی توانیم با برخورد این حرکت در نقطه ابتدایی و میانی، برخوردی بکنیم که در نقطه انتهایی باید کرد. تبدلی جریان انحرافی به یک غده بدخیم انحراف بزرگتر است جریان فتنه پیش انتخابات 88 یعنی در سال قبل از انتخابات و اواخر 87 تعریفی دارد. ممکن است ما این هویت را ببینیم که در انتها به کجا خواهد رسید اما در 87 نمی توان همان نوع داوری را در مورد فتنه داشت که در 88 داریم. بینش دقیق سیاسی و انقلابی و در واقع بینش دینی و بصیرت دینی این فهم را میکند که با حرکت چه رفتاری باید کرد. اما تعریف قضایی جریان فتنه در 88 با تعریف سیاسی فتنه در انتخابات 87 متقاوت است. چنانچه در ادبیات رهبری در خطبه 29 خرداد یک ادبیات می بینیم در سخنان امروز ایشان و در ادبیات امروز ایشان راجع به فتنه چیز دیگری می بینیم. این فتنه به نقطه تکوین انحطاطی و از نظر آنها نقطه کمال خودش رسیده و شفاف شده است. سال 87 نمی شود قضاوتی کرد که بعد از عاشورای 88 می شود کرد. این یک جریانی است که به آن نقطه کمال خودش در ظاهر، کمال که نیست در واقع به نقطه شکوفایی تکوینی خودش، هویت خودش رسیده است ودر واقع ماهیت ضد انقلابی خودش را نشان داده است. اما برای جریان انحرافی معلوم نیست تا کی به آن نقطه می رسد یا می تواند برسد، لذا این خطر تدریجی وجود دارد حرکت آخر را امروز نمی توان انجام داد. امروز باید مراقبت کرد. امروز می شود این را با یک واکسن دفع کرد. با یک درمان می شود دفع کرد. نباید گذاشت به سرطان تبدیل شود. سرطان که شد، غده بدخیم که شد، با جراحی از بین می رود. امروز باید این غده را که هنوز بد خیم نیست، رفع کرد.انحراف بزرگتر این است که این غده را تبدیل کنیم به یک غده بدخیم که بخواهد نظام آن را با جراحی از بین ببرد. یک مثال ساده برای تبیین این موضوع می توان مطرح کرد که شاید به یک شوخی شبیه باشد، این رفتاری که ما در مقابله با جریان انحرافی داریم، نباید مشابه کاری باشد که عده ای عوامانه برای مهار آتش یک انسان بهکار گرفته بودند. در بیمارستانی که سوختگی های او را درمان می کردند، دیدند استخوان های او نیز شکسته است. گفتند چه شده؟ پاسخ دادند که ما با بیل آتش را خاموش کردیم. اگر کسی آتش گرفت، آتش او را با بیل خاموش نکنید، شاید آتش خاموش شود ولی استخوانهای او را نیز خواهید شکست. استخوان های یک حرکت اصیل را نشکنیم. آنچه به نظر من دغدغه رهبری است، این است که استخوان های حرکت اصیل انقلابی را ما اشتباها خرد نکنیم. انحراف در همان است که یک آدم انقلابی تبدیل می شود به یک آدم محافظه کار و به تدریج ضد انقلاب که در باورهای خودش متنزل می شود. لذا جریان انحرافی در انتها دنبال همین جریانی است که امروز فتنه گران ظاهرا با آن مقابله می کنند ولی با هم یکسان هستند و آن این است که اصالت حرکت انقلابی را از مردم بگیرند. آدم های انقلابی را هم بگیرند لذا اول دنبال این است که احمدی نژاد را با هویت 84 اش از انقلاب بگیرد و دوم اینکه خود این حرکت را از ملت بگیرد. این جریان سنگینی است که ما باید در روند حرکت سیاسیمان بخصوص در آینده انتخابات مجلس، آن را مراقبت کنیم. احمدی نژاد معلول ظرفیت عدالت پذیری جامعه ماست حرکتی که احمدی نژاد را بهوجود آورد، در متن انقلاب نهفته است و آن حرکت زنده است. احمدی نژاد یک چهره ناشناس بود. علامت هایی که او ابراز کرد، علامت های شناخته شده انقلاب بود. وقتی بحث عدالت را مطرح کرد، رهبر معظم انقلاب فرمودند همین که عدالت را مطرح کرد، پیروزی بود، حتی اگر پیروز هم نمی شد، به دلیل اینکه غبار را از شعارهای انقلاب گرفت و شعارهای انقلاب را احیا کرد، پیروزی است. نمی شد این حرف ها را زد. مگر همین رهبر انقلاب در همین دوره دولت نهم نفرمودند در صحبت هایی که مکرر داشتند، بعضی از مسئولین خجالت می کشیدند از اسلام حرف بزنند. انگار کم داشتند، انگار بدهکار بودند، امروز ما از اصالت حرکت انقلابی با قوت حرف می زنیم و دفاع می کنیم و این حرکت در دنیا هم خودش را نشان داد و یک جهش و امید تازه آفریده است در توجه به انقلاب اسلامیمان. این نشان می دهد که این ظرفیت موجود بوده و احمدی نژاد معلول آن است نه علت آن. احمدی نژاد معلول ظرفیت عدالت پذیری جامعه ماست. اگر کسانی فکر می کنند که باید مسیر عدالت را عوض کنند تا انتخاب شوند و فکر می کنند این گفتمان شکست خورده، اشتباه مجدد سال 84 خودشان را تکرار خواهند کرد و اگر کسی در وجودش این باور نباشد که عدالت حرکت اصیل انقلاب است، همان بهتر که دچار اشتباه بشود و مردم را دچار اشتباه نکند و این اتفاق خواهد افتاد. حرکت مردم این گفتمان را شناخت و با همه وجود حمایتش کرد. این مصداق نصرت مؤمنان بود. نصرت مومنان به صحنه آمد و انقلاب را نجات داد. انتخابات مظهر نصرت مؤمنین بود چه در 84 چه در 88. این حرکت الان هم ظرفیتش وجود دارد. اصولگرایی تابلویی برای افراد و جریانهای خاص نیست. اصولگرایی تابلوی یک تفکر گفتمان است. هر کس حامل این گفتمان شد، اصولگراست. اصالت خودش را از احزاب و تابلوها نمی گیرد. تکیه گاه های فتنه می خواهند اصولگرایان را مدیریت کنند آیا اصولگرایان به وحدت خواهند رسید؟ اگر اصولگرا باشند، قطعاً وحدت محتوم است. امکان پذیر نیست وحدتی نباشد و اگر وحدتی نیست، اصولگرایی نیست. اصولگرای اصیل یعنی حقیقت اصولگرایی، وحدت پذیر است. کما این که این وحدت و انسجام در 84 و 88 خود را نشان داد و جامعه ما جامعه اصولگراست. انقلاب باقی است، تداوم دارد. هر جریان انحرافی که بخواهد گفتمان بدلی بسازد، شکست خواهد خورد. به خصوص که گفتمان انحرافی موجود، آشکارا افکار غیر اسلامی را تبیین و تبلیغ می کند. شاخص های آن هم واضح است. بنابراین حرکت مردمی ما یک حرکت انقلابی است. ظرفیت آن هم وجود دارد. هم عدالت جاذبه دارد هم مردم طعم عدالت را در طول این سال ها چشیده اند و برای آن ها مزه عدالت وجود دارد. حرکت اصیل سوم تیر 84 این پیام را داشته است و این در جامعه زنده است. دشمن دنبال این است که حاملان گفتمان، روحیه خود را ازدست بدهند و خودشان را تمام شده بدانند، خودشان را شکست خورده بدانند. این یک توطئه بزرگ تر دشمن است. امروز جریان اصیل انقلاب را رهبری مدیریت می کند. امروز این گفتمان اصیل مثل همه مواقعی که وجود داشته است، به خصوص الان که وارد عرصه اجرا شده است و یک قدرتی پیدا کرده است، خاکریزهای دستگاه اجرایی و تقنینی را فتح کرده است و رهبری به عنوان رهبری این جریان، امروز هدایت و حفاظت از این جریان انقلابی را به دست گرفته است. بنابراین متکی به ملت و گفتمان رهبری است و این گفتمان غالب است. ما باید این را حفاظت بکنیم. حفاظت آن بر این است که اولاً دچار اشتباه نشویم و در اصالت باورهایمان تردید نکنیم و دست فتنه را در پشت سر حاملان دروغین این جریانی که امروز آمده اند و روحیه جریان 84 را می خواهند تخریب کنند، بببینیم. من امروز نشانه هایی می بینم که باقی مانده های جریانهای مدیریت کننده فتنه و تکیه گاههای فتنه به دنبال این هستند که همه جریانها را از پشت صحنه مدیریت کنند؛ هر کدام را به شکلی. یک طرف با یک جنگ فرهنگی، روحیه انقلابی را از مردم بگیرند و عدالت را گفتمان ناکام و شکست خورده بدانند و اساساً انقلاب را یک دروغ و یک فریب تعبیر کنند. این ها دنبال این هستند که هر کدام از ما را به شکلی مدیریت کنند. باید احزاب اصولگرا از مدیریت این جریانها، خود را بیرون بکشند. امروز بصیرت آن است که دست های اداره کننده نهان فتنه را پشت جریانهای خودی پیدا کرد. هر حرکتی که این اصالت را خدشه دار کند و به فتنه در هر بعد و قسمتی بخواهد اصالت بدهد، یک انحراف است. مرزبندی جریان اصولگرایی با فتنه گران در همهی لایه هایش باید شفاف باشد. موضوع فتنه تمام شده نیست و انحراف و انحطاط و غلط بودن مبانی آن با اشکالهای دیگر اثبات نمی شود. هر جا ما در مسیر حق دچار مشکل شویم، اثبات باطل نمی کند. منحرف شدن هر حرکت از مسیر حق، اصالت حق را به طرف باطل نخواهد داد. شکست خوردن هم در جبهه حق اصالت را به باطل نمی دهد. چون آن جا احدی الحسنیین و عمل به تکلیف است و پیروزی است. این بحث من است. فرض من این است که آینده از آن انقلاب اسلامی است. آینده در حرکتی که از سال 84 صورت گرفته، برگشت پذیر نخواهد بود. ادامه دارد. ادامه اش با حضور ما در صحنه است. با مراقبت از جریانها و حمایت از جریانهایی است که این پرچم را در دست دارند. حرکت انقلابی نه توقف پذیر است نه عقب گرد می کند، نه منحرف می شود. حرکت سال 84 با شتاب بیشتری رو به جلو است نه توقف نه عقبگرد نه انحراف. ما با مراقبت از این جریانها باید از نیروهایی که حامل این ارزش بوده اند و کارنامه روشنی در مقابله با فتنه داشته اند و گفتمان انقلاب را باور دارند و مکتب امام باورشان است، حمایت کنیم و آن ها باید نظام را دنبال بکنند. مشکلاتی که در حفظ انقلاب وجود دارد نباید موجب یأس شود. باید موجب حرکت شود. هر حرکتی ما را باید به نقطه کمال برساند. ما منتظر موعودیم و در این انتظار باید خالص شویم. خلوص در این است که همه ما تجربه می شویم. تجربه بشویم تا اصحاب خالص به دست بیایند. تا نیاز به آن دولت در همه وجود ما ملموس شود. ما به یک افق روشنی چشم دوخته ایم و با فاصله زیاد اما در مسیرش قرار گرفته ایم. انقلاب، ما را در مسیر حقیقت موعود قرار داده است. اما فاصله ها خیلی زیاد است. باید آمادگی پذیرش عدالت مهدوی را پیدا بکنیم و این هم در حرکت است هم در پایداری. استقامت و مقاومت در یک حرکت از ایجاد آن حرکت اهمیت بیشتری دارد. ما باید مقاومت و پایداریمان را به این ارزش ها حفظ بکنیم. والسلام علی عباد الله الصالحین