سهام خیام دختری از هویزه/ تألیف: سیدقاسم یاحسینی/ انتشارات سوره مهر دفتر ادبیات و هنر مقاومت / چاپ اول 1388
کتاب «سهام خیام دختری از هویزه» به تولد و زندگی و شهادت سهام خیام، دختر 12 سالهای میپردازد که با فدا کردن خون پاک خود از ایران زمین دفاع کرد.
نام هویزه در چهار ماه اول هجوم ارتش عراق به مرزهای جنوبی ایران و آغاز جنگ تحمیلی در 31 شهریور 1359 با نام دو نفر گره خورده است. یکی سیدحسین علمالهدی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هویزه، و دیگری سهام خیام، دانشآموز دوازده ساله.
هویزه شهری است در استان خوزستان که عراق در همان روزهای آغازین جنگ از مرزهای دشت آزادگان گذشت و روز ششم مهرماه 1359 هویزه را به اشغال کامل خود درآورد.
در ابتدای کتاب به تفصیل به نام و نشان و خانواده این رزمنده نوجوان هویزهای پرداخته شده است. نام پدر و مادر سهام، کاظم و نسیمه است و او در کلاس پنجم ابتدایی تحصیل کرده میکرده و دارای چهار خواهر و دو برادر بوده است.
سهام خیام، در روز 25 بهمن ماه 1347 شمسی در بخش ساحلی شهر هویزه دیده به جهان گشود. بر اساس اظهارات خانواده سهام خیام، او در کودکی بسیار پر جنب و جوش بوده است.
شیرین خواهر کوچک سهام با ملاحت، در این باره میگوید: سهام دختر بسیار فضولی بود. در همسایگی ما پزشکی زندگی میکرد که سهام برخی اوقات پیش او میرفت. روزی آن پزشک آمد و گفت: امروز سهام در مطب آن قدر مرا اذیت کرد که مجبور شدم با طناب دست و پای او را ببندم.
چکیده کتاب:
یروهای بعثی عراق به غارت اموال دولتی پرداختند. و از آزار و اذیت مردم شهر ابا نداشتند. سهام به شدت از این وضع ناراحت و عصبانی بود و مدام به عراقیها ناسزا میگفت. یکبار نزدیک بود شهید شود که اهالی هویزه او را فراری دادند. تا اینکه روز هشتم مهرماه 1359، مردم هویزه، که دو روز بود شاهد اشغال شهرشان توسط نظامیان عراقی و ارتش متجاوز صدام بودند، طاقتشان طاق شد و دست به قیامی سراسری زدند. کنار رودخانه زنان و دختران هویزهای به پرتاب سنگ و فحش دادن به سربازان دشمن پرداختند. تا اینکه سربازان دشمن به طرف آنها تیراندازی کردند.
درباره نحوه شهادت سهام خیام آمده است: سهام به پرتاب سنگ به سوی نیروهای عراقی پرداخت و با صدای بلند به سربازان دشمن میگفت: مرگ بر صدام، بروید گم شوید و در این حین سهام با تیر مستقیم دشمن به پیشانی به شهادت میرسد.
سید قاسم یا حسینی نویسنده کتاب