به نام خدا
«تجدید حیات اسلام بنیادگرا در سراسر منطقه با سقوط شاه و تشنجات ناشی از ایران امام خمینی، یک مخاطره مستمر برای منافع ما در منطقه ای که حیات جهان غرب کاملاً به آن وابسته است، ایجاد کرده است.»
برژینسکی مشاور امنیتی کاخ سفید در زمان جیمی کارتر
«دوست و دشمن متفقند که از انقلاب ایران تأثیر بسزایی بر جهان اسلام و غرب داشته است» جان. ال. سپوزتیو
«نیروی جدیدی وارد عرصه بینالمللی شده که اسلام است و مدعی حکومت و عدالت اجتماعی در سطح جهانی است . بلوک اسلامی که خود را رقیب کهن غرب می داند، خطر اصلی فرا روی نظم جهانی آمریکایی است که در آن، دین و سیاست را جدا از هم می خواهد. در واقع پس از مرگ کمونیسم، اسلام شخصیت اصلی سناریوی مورد نظریه غرب است. با این میان روشن میشود که هر تمدنی که بتواند در برابر تمدن بحران زده کنونی غرب، پیام آور اخلاق و معنویت باشد میتواند بر سر راه نظریه فوکویاما چالش ایجاد کند و انقلاب اسلامی ایران، از آنجا که این پیام معنویت را توانسته است در سراسر جهان معاصر منتشر کند، چالش عملی را بر سر راه تحقق نظریه فوکومایا ایجاد کرده است. »
هانتینگتون خالق نظریه برخورد تمدن ها
«باید اعتراف کنیم که پس از انقلاب اسلامی، ما برای افکار دینی و مذهبی هیچ جایی باز نکرده بودیم؛ولی از این پس برای ما آمریکاییها ضروری است که زمینهای جهت مطالعه و تحقق پیرامون مذهب فراهم آوریم».
«امروز ایران به مشابه یک آزمایشگاه است. اگر این تجربه موفق شود، جسارت مسلمانان کشورهای دیگر هم بیشتر خواهد شد. ما تا ده سال پیش حساسیت خاصی نسبت به اسلام نداشتیم، اما امروز اینطور نیست و همه ما نسبت به این پدیده جدید در ایران باید با حساسیت بیشتری برخورد کنیم. امروز مسلمین جهان به ایران نظر دارند و از آن الگوبرداری میکنند».
دانیل پایپس رئیس انستیتو پژوهشهای سیاستهای خارجی آمریکا در کنفرانس استانبول1368
«اکنون نهضت بازگشت به دین و مدینه فاضله آغاز شده است» بنابراین جهانیان به برکت انقلاب اسلامی یافتهاند که تنها راه سعادت، اسلام است». پیتر شولاتور اندیشمند آلمانی
«چگونه میتوان باور داشت که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران یکباره شعار «مرگ بر آمریکا» در جهان طنین افکند؟ همین اسلام بود که آرامش را از کشورهای عربی و طرفداران آنها در منطقه خلیج فارس گرفت»
«شروین ماروین» استاد دانشگاه در آمریکا
«هر جا تمایلی به حق در آنجا باشد نام امام «ره» در آنجا هست»
پروفسور المیرا عضو هیئت تحقیقات زنان آذربایجان
برخلاف آن چه بسیاری از اندیشمندان مسلمان وغیر مسلمان در داخل وخارج کشور معتقدند بیداری اسلامی پدیده ای نیست که همزمان با تهاجم همه جانبه غرب در جهان اسلام وعصر استعمار، شروع شود. بلکه اولین دوره بیداری اسلامی به دوران رسالت رسول مکرم اسلام(ص)بازمی گردد. با ظهور اسلام، تحولی عظیم در تاریخ بشریت اتفاق افتاد به آن علت که اسلام، مرزهای نژادی، جغرافیایی و قومی را در نور دید و برپایه قدرت مادی و معنوی شگرف و شگفت ایمان آورندگان، نظامی نوین را به وجود آورد. به دیگر بیان، در میان اقوامی که نه بهره ای از فرهنگ و تمدن آن زمان برده بودند و نه دارای قدرت مادی بودند، هم عزت دنیوی پدید آورد و هم آنان را به اوج معنویت برد و نیز، در شرایطی که هم تمدن یونان در اوج شهرت بود و هم قدرت هایی مانند امپراتوری ایران و روم، ابر قدرت های زمان بودند، اسلام نو ظهور با شکست آن دو امپراطوری بزرگ به سرعت در جغرافیای زمین گسترش یافت و دیری نپایید که بخش بزرگی از دنیای آن زمان را در اختیار گرفت. لکن آنچه امروز ما به عنوان بیداری اسلامی عنوان می کنیم در واقع با به دلایل مختلفی چون هجوم استعمار غربی به کشورهای اسلامی، توسعه یافته است. این بیداری که از یک قرن قبل و از آغاز تا عصر حضرت امام خمینی(ره) مراحل گوناگونی را پیموده است ، مشخصا با اندیشه های کسانی چون سید جمال الدین اسدآبادی شروع شده و همواره در میان حلقه های محدود و معین تبارز یافت و هیچگاه نتوانست به مثابه یک گفتمان مسلط عمل کند. حتی در زمانی که این جریان توسط کسانی چون حسن البنا وسید قطب در مصر، ابعاد گسترده تری یافت، بازهم نتوانست وارد زندگی همه توده های مسلمان شود و طرحی نو دراندازد.
حضرت امام خمینی (ره) برای نخستین بار توانست گفتمان بیداری اسلامی را تبدیل به «عمل سیاسی » کرده و نه تنها آن را وارد حوزه عمل همه توده های مسلمان، بلکه وارد تفکر وحافظه جمعی همه مستضعفان جهان کند. عجین نمودن حافظه جمعی با گفتمان بیداری اسلامی که از ضمیر روشن و آگاه و نفَس مسیحایی حضرت امام(ره) سرچشمه می گرفت، توانست در مدتی بسیار کم دستاوردهای کلانی برای جامعه اسلامی و نیز تمام جامعه بشری به بار آورد. نخستین ومهم ترین دست آورد آن تبدیل گفتمان بیداری اسلامی از یک خرده گفتمان به یک گفتمان مسلط شد.گفتمان بیداری که به وسیله حضرت امام مهندسی شده بود، یک جریان مقطعی نبود، بلکه یک حرکت تاریخی بود که در طول تاریخ ادامه خواهد داشت و جاودانه خواهد ماند.پایه های مهم این جریان را می توان : «بازگشت به اسلام ناب محمدی(ص)»،«وحدت جهان اسلام»،«استکبار ستیزی و مقابله با کفر و الحاد و طاغوت و طاغوتیان زمان» و «دفاع از مستضعفان جهان ونه تنها مسلمین» دانست. ازاین روست که بسیاری ریشه حرکت ضد سلطه گرانه سرمایه داری مشهور به والستریت را برخاسته از تفکر جهان شمول انقلاب اسلامی می دانند.
در واقع، مسلمان ها بیدار شده اند و دریافته اند که همین اسلام، در دوره های اولیه اسلامی توانست بر قدرت های بزرگ آن زمان غلبه کند، و با توجه به همین پتانسیل انقلابی است که امپریالیسم و استعمار، سالیان دراز سعی کرد با تکیه براصولی چون تفرقه بینداز و حکومت کن، بین فرقه های مختلف اسلامی فاصله بیشتر بیندازد. ولی اکنون روشنی افق آینده بارقه امید غلبه مستضعفین بر مستکبرین را که نوید حضرت امام خمینی براساس وعده الهی در آیه کریمه «والعاقبة للمتقین» است را بردل های مستضعفین جهان افکنده است . آری این حرکت یقینا به پیروزی اسلام ومستضعفین جهان شکست استکبار ختم خواهد
محسن بغلانی