سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رضا رسولی خطاب به برخی سینماگران نامه ای منتشر کرده است که متن آن به شرح زیر می باشد:
این نامه را زمانی می نویسم که نامه ی برادرانم مجید مجیدی. منوچهر محمدی. کمال تبریزی. محمدرضا هنرمند. ابراهیم حاتمی‌کیا. مجتبی راعی. حسن برزیده. سیدرضا میرکریمی و احمد رضا درویش در اعتراض به انحلال خانه ی سینما در رسانه ها منتشر شده است.

 


"دوستان عزیز و متعهدم!
نامه سراسر دردتان که از سر خیرخواهی و دلسوزی منتشر شده بود را خواندم و در تحیّر تکرار تاریخ سوختم که چرا دوباره طلاها به بنی امیه رسید و هنگام خطر، حسن و حسین باید از خانه ی عثمان محافظت کنند...
بچه هایی که سال ها از دوربینشان، روضه ی اشک و مشک تراویده ، حرف های عشق و جنون ،بارقه های خاکریز و خون درخشیده ، امروز هم داستان شدند تا از جایی دفاع کنند که خانه خود می دانند.
به عنوان یک نویسنده ی عرصه ی هنر و ادبیات و فردی که سال ها ، همراه چون شما، برای هنر دینی و انقلابی تلاش کرده ام ، هر چقدر فکر کردم تا ببینم شما و شمایان را، کجا در کنار این قاب شکسته دیده ام ، چیزی به حافظه ام نیامد!
این قاب شکسته لانه ی هر که بود ، خانه ی شمایان نبود.
گرامیان!
می دانم که دلتان شکسته، که دل ما هم شکسته.می دانم که طرفداری شما از کانون تجمع سینماگران از سر ناهمراهی با مسئولینی است که شعارهایشان با رای های داوری شان هم راستا نیست.
می دانم دلتان از کجا گرفته است . می دانم و این را همه ی آن هایی می دانند که نیک دیدند که رای جشن خانه ی سینما برای ندیدن حبه قند ایرانی و دیدن سیاه نمایی غیر ایرانی ،با رای جشنواره فجر ارشاد تفاوتی نداشت. دعوی من این است که در هنگامه ی دلگیر کدورت ها، چرا باید سرمایه هایی به پای خانه ی سینما بسوزند که در سال های اخیر، هیچ اقبالی در این خانه نداشته اند( جز یکی دو تن از ایشان، که فرصتی برای مدیرعاملی این خانه پیدا کرده بودند.)
خانه ی سینما، همان جایی که در آن آرزوی تغییر نظام جمهوری اسلامی را کردند، همان جایی که در آن به طرفداری از مجرمین امنیتی ، به طرفداری از ره گمگشتگان توبه ی نصوح پیشین و فریاد مورچگان فعلی آرزوها می کنند، خانه ی سینما،همان جایی که جشنش خون از دل خانواده های شهدا جاری می کند ، خانه ای که سال هاست نگرانی همه ی ماست و شما... آدم های همیشه فراموش شده ی این خانه و گردانندگانشان.
حالا کجایند آن جایزه برده ها.کجایند آن آبرو برنده ها، کجایند آن هایی که عرض سینمای ایران را هر ساله به بهای جایزه تقدیمی کن به سولقان می برند که از خانه ی سینما ، از این مهد سینماگران حمایت کنند؟
با شما موافقم که خانه ی سینما را خانه ی سینماگران ایرانی دانستید. اما کدام خانه ی سینما؟
خانه ی سینمایی که خانه رسیدگی به چهره های فراموش شده و بدلکاران و کتک خورهای مظلوم فیلمفارسی سابق است یا خانه ی سینمایی که بانی حزب حمایت از مستندسازان جاسوس بی بی سی است؟
شما از کدام خانه ی سینما سخن می گوئید . خانه ی سینمایی که از قاب آن، از کرخه تا راین و آژانس شیشه ای دیده می شود.یا خانه ای که برای آن خواننده ی فتنه گرد – که صریحا هرگونه رابطه ی اتفاقی آثارش با امام و انقلاب را انکار کرده - ایستاده کف می زنند؟
به عنوان عضوی از جامعه ی فرهنگی نه دلی به تدبیر برادران عزیزم در وزارت فخیمه ارشاد کنونی بسته ام که بخواهم خود را خرج تصمیم های درون سازمانی شان کنم و نه می توانم خرج شدن نام تان را برای خانه ای سیاسی و زاویه دار با منافع مردم فرهنگ دوست و اهالی حرفه ای سینما ببینم .
ای کاش حمایت از خانه ی سینما را به کسانی وا  می گذاشتید که بیشترین نفع را در این سال ها  از آن برده اند و بیشترین ضربه ها را به آن زده اند..."