محمدحسین صفارهرندی عصر یکشنبه در همایش تبیین ابعاد فتنه سال 88 با اشاره به حماسه 19 دی 57 و گرامیداشت یاد و خاطره شهدای این روز، اظهار داشت: حماسه 19 دی مقدمه‌ای برای وقوع و پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود و افرادی که در این حماسه حضور داشتند از پیشگامان انقلاب محسوب می‌شوند که در دفاع از حریم مرجعیت و روحانیت ثابت قدم و پایدار بودند.
وی همچنین با تکریم شهدای عملیات کربلای پنج افزود: 28 شهید این عملیات از شهدای بزرگ و گرانقدر استان چهارمحال و بختیاری هستند که یاد آنها را گرامی داشته و به غیرت و حضور ولایی و چشمگیر مردم این استان در صحنه‌های حساس و سرنوشت‌ساز کشور افتخار می‌کنیم.
ادامه مطلب...

درگذشت 72تن از هم میهنان گرامیمان رادرسقوط هواپیمای بوئینگ هواپیمایی ایران ایر به محضر آقا امام زمان (عج) ،رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی و کلیه هم میهنان ارجمند و بالاخص خانواده هاوبازماندگان محترمشان تسلیت عرض می نمائیم. برای درگذشتگان این واقعه ازخداوند رحمان رحمت ومغفرت وبرای بازماندگان صبر جمیل واجرجزیل مسئلت می نمائیم.                      

                                                                                                برادران شما در وبلاگ شجره طیبه


متن کامل نامه احمد توکلی به آیت الله آملی لاریجانی به شرح زیر است:

برادر ارجمند آیت‌ا... آملی لاریجانی

رئیس محترم قوه قضائیه

سلام علیکم؛

طی مدتی که جنابعالی مسئولیت قوه قضائیه را بر عهده گرفته‌اید، بحمدا... شاهد تصمیمات و اقداماتی در مدیریت این قوه هستیم که امید زیادی را برای اصلاح کارکرد قضا در آینده برانگیخته است. بی تردید می‌توان گفت مهمترین آنها التزام شما به قانون در اداره و کارکرد قوه قضائیه است. وقتی قوه‌ای وظیفه ذاتی‌اش طبق اصل یکصد و پنجاه ششم، پشتیبانی از حقوق فردی و اجتماعی است و مسئول تحقق عدالت شناخته می‌شود، طبیعی است که باید حامی قانون و از آن مهمتر، مجری آن باشد. عزل و تعقیب دادستان تهران و نصب قضات خوش نام در مصادر مهم مدیریت قوه، بر این امید افزوده است. در ارتباط با این رویکرد خجسته و پرونده‌هایی که در این ایام بحت انگیز شده است نکاتی از باب انجام وظیفة النصیحه لائمه المسلمین تقدیم می‌کنم:

1- به گفته مقامات قضایی، آقای مهدی هاشمی به اتهام مشارکت در فتنه پس از انتخابات و احتمالاً مسائل دیگر تحت تعقیب است. او به خارج گریخته و از حضور در دادگاه خودداری می‌کند. ماده 217 قانون آئین دادرسی تکلیف قانونی قاضی را در این موقعیت مشخص کرده است: "ماده 217- در کلیه جرائم مربوط به حقوق‌الناس و نظم عمومی که جنبه حق‌اللهی ندارند، هر گاه متهم یا وکیل او در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و یا لایحه نفرستاده باشند، دادگاه رای غیابی صادر می‌نماید... ". آیا قاضی محترم پرونده در این مورد کاری کرده است؟ اگر جواب مثبت است چرا به مردم گفته نمی شود؟ و اگر منفی است، آیا نباید قوه قضائیه به این وظیفه صریح قانونی قیام کند؟

انجام این تکلیف دو نتیجه مهم برای کشور و اسلام در بردارد:

اول) به رغم امیدهای برانگیخته شده، هم اکنون قوه قضائیه زیر سوال است که تحت تاثیر تمایلات و فشارهای سیاسی از تعقیب جدی آقای مهدی هاشمی خودداری می‌کند. این تلقی به شدت به توانایی و نفوذ قوه قضائیه آسیب می‌زند و امیدهای تازه را به یاس مبدل می‌سازد. اگر قاضی به وظیفه قانونی ماده 217 آیین دادرسی عمل کند، تردیدها زدوده می‌شود، و روند اقتدار تقویت می‌گردد.

دوم) نزدیک به بیست سالی است که به واسطه عملکرد برخی از افراد منتسب به جناب آقای هاشمی رفسنجانی، آسیب‌های جدی به آبروی این شخصیت ریشه‌دار انقلاب اسلامی وارد آمده است. خود اینجانب بارها، خصوصی و علنی از ایشان خواسته‌ام که از رسیدگی جدی به پرونده‌ های مربوط به این افراد حمایت کند و از توان خود نیز برای تنبیه آنان بهره گیرد. این روزها که برخی از افراد بدون توجه به خدمات بسیار برجسته آقای هاشمی رفسنجانی و جایگاه مهم ایشان در نظام سیاسی کشور، تیغ زبان و قلم را بی توجه به مصالح کشور می‌گردانند، تعقیب آقای مهدی هاشمی ، دفاع از هاشمی رفسنجانی نیز خواهد بود. تایید می‌فرمایید که این سخن از کسی صادر می‌شود که در نقد افکار و کردار آقای هاشمی رفسنجانی پیشگام بوده است و انتقاداتش بیشتر هم شده است، ولی حفظ آبروی سابقون در انقلاب را تا جائیکه ممکن باشد، وظیفه خود می‌داند و از افراطی‌گری برخی سیلی نخوردگان نیز تبری می‌جوید. هرچند عملکرد آقای هاشمی رفسنجانی در جریان فتنه سال گذشته در مجموع قابل قبول نیست و بعضا سوء استفاده بیگانگان و تشویق فتنه گران را در پی داشته است.

2- پرونده معاون اول رئیس جمهور از اهمیت بیشتری برخوردار است. امروز دیگر خواص و برخی از عامه مردم می‌دانند که پرونده را سه قاضی عالیرتبه و با سابقه مطالعه کرده‌اند و به اتفاق توجه اتهام را به معاون رئیس جمهور قطعی می‌دانند ولی متاسفانه مقاومت در برابر اجرای قانون همچنان ادامه دارد. آیا این حرکت که صراحتاً با قانون اساسی ناسازگار است، برای قاضی حجتی فراهم می‌کند؟ قاضی براساس آیین دادرسی باید متهم را، هر که باشد، احضار کند، و "اشخاصی که حضور پیدا نکرده و گواهی عدم امکان حضور هم نفرستاده باشند، به دستور قاضی جلب می‌شوند "( ماده 117).

آیا این گسترش عدالت است که افراد دون پایه مربوط به پرونده بیمه ایران که یکی از موارد مربوط به این شخص است، در زندان به سر ببرند، ولی فردی که علاوه بر قاضی پرونده، سه قاضی کارکشته و خوشنام دیگر او را به طور قطع متهم می‌دانند، حتی احضار هم نشود؟

حضرت آیت ا... آملی لاریجانی! جنابعالی بهتر از من می‌دانید پیامبر اکرم (ص) برای جامعه‌ای که در آن متهم ضعیف تعقیب شود و متهم صاحب قدرت مصون از تعرض بماند، چه سرانجام سیاهی را تصویر فرموده است. حالا که دیگر دادستان کل در رسانه‌ها اعلام کرده معاون اول رئیس جمهور متهم است، تاخیر در اجرای بی طرفانه قانون بسیار زیانبار‌تر می‌شود.

برعکس رسیدگی به این اتهامات، صرف نظر از نتیجه محکومیت یا برائت، مانند مورد قبل، هم به تقویت و اقتدار قوه قضا می‌انجامد، هم شعار عدالت طلبی دولت را راست درمی‌آورد و به آن قوت می‌بخشد.

اقتدار قوه قضاییه برای حاکمیت قانون و رفع ظلم های مختلفی که مردم شریف ایران گرفتار آنند، امری ضروری است. این اقتدار جز با عدالت طلبی و بی طرفی به دست نخواهد آمد. بنده ضمن سپاسگزاری از زحمات جنابعالی و مدیران همراهتان، توجه به مراتب مذکور را درخواست می‌کنم.

بـا احترام

احمد توکلی

نماینده مجلس شورای اسلامی


رهبر معظم انقلاب اسلامی، امروز در دیدار هزاران نفر از مردم قم، بصیرت و تشخیص صحیح شرایط، احساس تعهد و مسئولیت، و حضور بموقع در صحنه را سه عامل اصلی موفقیت در امتحان های الهی و زمینه ساز پیشرفت مادی و معنوی برشمردند و تأکید کردند: ملت ایران با عبور موفقیت آمیز از امتحان های گوناگون الهی در 32 سال گذشته، امروز مقتدرتر از هر زمان دیگر با عزم و اراده قوی و هشیاری و یکپارچگی به راه خود برای رسیدن به قله های سعادت و کمال و حیات طیبه دنیا و آخرت ادامه خواهد داد.

ادامه بیانات رهبرمعظم انقلاب امام خامنه ای....

امام علی علیه السلام خطاب به مرد یهودی فرمود: ای برادر یهود، بدان که خداوند در زمان زندگانی آخرین فرستاده اش، مرا در هفت موقعیت امتحان فرمود که به لطف و فضل خودش، در تمامی آنها مرا فرمانبردار و مطیع خود یافت. البته این سخن را، نه از روی خودستایی می گویم، بلکه این همه را نعمت و توفیقی از سوی او می دانم.

 

فرمانبرداری امیرالمؤمنین علیه السلام

آزمون اول

دعوت نخستین روز

مرد یهودی: این آزمون های هفت گانه چه بودند؟

ادامه مطلب...

الحَمدُ لِلّهِ أهلِ الحَمدِ وَ أحلاهُ، وَ أسعَدُ الحَمدِ وَ أسراهُ، وَ أکرَمُ الحَمدِ وَ أولاهُ.

الواحدُ الاحدُ الأحَدُ الصَّمَدُ، لا والِدَ لَهُ وَ لا وَلَدَ.

سَلَّطَ المُلوکَ وَ أعداها، وَ أهلَکَ العُداةَ وَ أدحاها، وَ أوصَلَ المَکارِمَ وَ أسراها، وَ سَمَکَ السَّماءَ وَ عَلّاها، وَ سَطَحَ المِهادَ وَ طَحاها، وَ وَطَّدَها وَ دَحاها، وَ مَدَّها وَ سَوّاها، وَ مَهَّدَها وَ وَطّاها، وَ أعطاکُم ماءَها وَ مَرعاها، وَ أحکَمَ عَدَدَ الاُمَمِ وَ أحصاها، وَ عَدَّلَ الأعلامَ وَ أرساها.

الاِلاهُ الأوَّلُ لا مُعادِلَ لَهُ، وَلا رادَّ لِحُکمِهِ، لا إلهَ إلّا هُوَ، المَلِکُ السَّلام، المُصَوِّرُ العَلامُ، الحاکِمُ الوَدودُ، المُطَهِّرُ الطّاهِرُ، المَحمودُ أمرُهُ، المَعمورُ حَرَمُهُ، المَأمولُ کَرَمُهُ.

عَلَّمَکُم کَلامَهُ، وَ أراکُم أعلامَهُ، وَ حَصَّلَ لَکُم أحکامَهُ، وَ حَلَّلَ حَلالَهُ، وَ حَرَّمَ حَرامَهُ.

وَ حَمَّلَ مُحَمَّداً (صَلَّ اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) الرِّسالَةَ، وَ رَسولَهُ المُکَرَّمَ المُسَدَّدَ، ألطُّهرَ المُطَهَّرَ.

أسعَدَ اللهُ الاُمَّةَ لِعُلُوِّ مَحَلِّهِ، وَ سُمُوِّ سُؤدُدِهِ، وَ سَدادِ أمرِهِ، وَ کَمالِ مُرادِهِ. أطهَرُ وُلدِ آدَمَ مَولوداً، وَ أسطَعُهُم سُعوداً، وَ أطوَلُهُم عَموداً، وَ أرواهُم عوداً، وَ أصَحُّهُم عُهوداً، وَ أکرَمُهُم مُرداً وَ کُهولاً.

صَلاةُ اللهِ لَهُ لِآلِهِ الأطهارِ مُسَلَّمَةً مُکَرَّرَةً مَعدودَةً، وَ لِآلِ وُدِّهِمُ الکِرامِ مُحَصَّلَةً مُرَدَّدَةً ما دامَ لِالسَّماءِ أمرٌ مَرسومٌ وَ حَدٌّ مَعلومٌ.

أرسَلَهُ رَحمَةً لَکُم، وَ طَهارَةً لِأعمالِکُم، وَ هُدوءَ دارِکُم وَ دُحورَ، عارِکُم وَ صَلاحَ أحوالِکُم، وَ طاعَةً لِلّهِ وَ رُسُلِهِ، وَ عِصمَةً لَکُم وَ رَحمَةً.

اِسمَعوا لَهُ وَ راعوا أمرَهُ، حَلِّلوا ما حَلَّلَ، وَ حَرِّموا ما حَرَّمَ، وَ اعمِدوا رَحِمَکُمُ اللهُ لِدَوامِ العَمَلِ، وَ ادحَروا الحِرصَ، وَ اعدِموا  الکَسَلَ، وَ ادروا السَّلامَةَ وَ حِراسَةَ مُلکِ وَ رَوعَها، وَ هَلَعَ الصُّدورِ وَ حُلولَ کَلِّها وَ هَمِّها.

هَلَکَ وَ اللهِ أهلُ الاِصرارِ، وَ ما وَلَدَ والِدٌ لِلاِسرارِ، کَم مُؤَمِّلٍ أمَّلَ ما أهلَکَهُ، وَ کَم مالٍ وَ سِلاحٍ أعَدَّ صارَ لِلأعداءِ عُدَّةً وَ عُمدَةً.

اَللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ وَ دَوامُهُ، وَ المُلکُ وَ کَمالُهُ، لااِلهَ إلّا هُوَ، وَسِعَ کُلَّ حِلمٍ حِلمُهُ، وَ سَدَّدَ کُلُّ حُکمٍ حُکمُهُ، وَ حَدَرَ کُلَّ عِلمٍ عِلمُهُ.

عَصَمَکُمُ وَ لَوّاکُم، وَ دَوامَ السَّلامَةِ أولاکُم، وَ لِلطّاعَةِ سَدَّدَکُم، وَ لِلاِسلامِ هَداکُم، وَ رَحِمَکُم وَ سَمِعَ دُعاءَکُم، وَ طَهَّرَ أعمالَکُم، وَ أصلَحَ أحوالَکُم.

وَ أسألُهُ لَکُم دَوامَ السَّلامَةِ، وَ کَمالَ السَّعادَةِ، وَ الآلاءَ الدّارَةَ، وَ الاَحوالَ السّارَّةَ، وَ الحَمدُ لِلّهِ وَحدَهُ.

ترجمه متن به فارسی

من که صلوات می فرستم ثواب آن برای پیغمبر است یا برای من؟ اگر برای پیغمبراست مگر او نیاز دارد که من صلوات برای او بفرستم؟

ادامه مطلب

 

عاشورا

 

روز عاشورا است یا صبح ازل

 

مشرق الانوار وجه لم یزل

 

مطلع الفجر شب قدر وجود

 

شد برون از پرده هر سرّى که بود

 

دوش سر خیل رسالت بى رداست

 

چون عزاى خامس آل عباست

 

من چه گویم بارالها روز کیست

 

                                                      آن قدر گویم که روز آن کسى است

ادامه مطلب...


تصویر بزرگ
عضو ایرانی کاروان آسیایی غزه با انتقاد از دولت مصر به دلیل عدم صدور روادید برای اعضای ایرانی کاروان آسیایی کمک به غزه،‌ تاکید کرد که اعضای غیر ایرانی این کاروان با در دست گرفتن پرچم ایران و تصاویر امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری عملا این اقدام دولت مصر را به سخره گرفتند.




"علیرضا کمیلی"، از اعضای ایرانی کاروان آسیایی کمک به مردم نوار غزه در گفتگوی تلفنی از دمشق با خبرنگار سرویس بین‌ الملل شبکه ایران در خصوص علت عدم اجازه ورود به تیم ایرانی حاضر در ایران کاروان اظهار داشت: دولت مصر در این خصوص نظر رسمی اعلام نکرده اما آن‌گونه که گفته شده یکی از شروط اساسی برای ورود کاروان مزبور به نوار غزه حذف فعالان ایرانی از فهرست این کاروان بوده است.
وی با زیر سوال بردن این رویکرد رژیم مصر اضافه کرد: گیریم که ایرانیان نباید وارد نوار غزه می‌شدند، چرا جلوی ورود کمک‌های بشر دوستانه ایران به نوار غزه گرفته شد؟! مگر بین داروی ایرانی و داروی غیر ایرانی فرقی هست؟
کمیلی احتمال هماهنگی دولت مصر با رژیم صهیونیستی در خصوص اتخاذ این موضع را رد نکرد و با توجه به نزدیکی این دو رژیم به یکدیگر اظهار داشت که بعید نیست این کار با چراغ سبز صهیونیست‌ها انجام شده باشد.
وی افزود: فعالان غیر ایرانی که اجازه ورد به نوار غزه را یافتند با بالا بردن پرچم جمهوری اسلامی ایران و تصاویر امام راحل (ره) و مقام معظم رهبری، پیام ایران را به مردم غزه رساندند و عملا این اقدام دولت مصر را به سخره گرفتند.
کمیلی در خصوص وضعیت اعضای کاروان آسیایی ابراز داشت که اعضای این کاروان پس از چند ساعت معطلی، بامداد امروز دوشنبه وارد نوار غزه شدند و تا ساعاتی دیگر با اسماعیل هنیه، نخست‌وزیر مردمی فلسطین دیدار خواهند کرد.
وی در مورد برنامه‌های این کاروان علاوه بر اعطای کمک‌های بشردوستانه اظهار داشت: اعضای این کاروان با مقامات حماس دیدار و از نقاط مختلف نوار غزه بازدید خواهند کرد. 
رژیم مصر از ورود 20 عضو ایرانی و 300 تن کمک‌های مردم ایران به نوار غزه جلوگیری کرد.





 

 

 

 

 



دست نوشته شهید علم‌الهدی+نامه به خواهرش


تصویر بزرگ
شهید علم الهدی پیشگام دانشجویان پیرو خط امام بود که در هویزه حماسه آفریدند و تا آخرین نفس در مقابل دشمن متجاوز ایستادند و خون پاک خویش را نثار کردند.





به گزارش فرهنگ نیوز «خبرنامه دانشجویان ایران»، سید محمد حسین، فرزند آیت الله حاج سید مرتضی، در هشتم مهر 1337، در اهواز چشم به جهان گشود. از آن جا که فرزند یک خانواده مذهبی و روحانی بود، از همان کودکی علاقه وافری به علوم دینی، بویژه تلاوت قرآن مجید داشت، تا جایی که با گذشت زمانی کوتاه این توانایی را به دست آورد که به تدریس قرآن کریم بپردازد. شور انقلابی و مذهبی وی سبب شد تا از 14 سالگی، پا به عرصه فعالیت های سیاسی بگذارد.

فعالیت های شهید در زمینه توسعه امور فرهنگی، مذهبی و سیاسی تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. تشکیل گروه موحدین با عده ای از دوستان، شروع مبارزه مسلحانه علیه رژیم طاغوت، تکثیر و پخش اعلامیه های امام (ره)، ایجاد هماهنگی و وحدت بین حوزه و دانشگاه و شرکت در ترور مستشار آمریکایی (پل گریم)، بالاترین مقام شرکت نفت در اهواز که سبب ایجاد وحشت بیشتر در دل رژیم و حامیان آن و در نتیجه تداوم اعصاب در شرکت نفت اهواز شد، از جمله فعالیت های شهید علم الهدی در دوران قبل از پیروزی بود.

بعد از پیروزی نیز علم الهدی منشأ فعالیت های مختلفی بود که تأسیس بسیج، مجاهدت در جهاد سازندگی، تأسیس سپاه هویزه و شرکت در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا همراه با سایر دانشجویان پیرو خط امام از جمله این مجاهدت ها می باشد. شهید که دانشجوی سال دوم دانشگاه مشهد در رشته تاریخ بود، با شروع جنگ تحمیلی همراه با گروهی از دانشجویان و نیروهای بسیجی، به سوی جبهه های دفاع حق علیه باطل شتافت و در حالی که در حلقه محاصره دشمن در هویزه به اتفاق هم رزمان خود گرفتار شده بود، تا آخرین قطره خون به دفاع از ایران اسلامی پرداخت و به دیدار پروردگارش نایل آمد

دست نوشته شهید علم الهدی

من در سنگر هستم. دراین خانه محقّر. در این خانه فریاد و سکوت، فریاد عشق و سکوت، در این سرد و گرم، سردى زمستان و گرماى خون، در این خانه ساکن و پرجوش و خروش. سکون در کنار رودخانه و هیجان قلب و شور شهادت، خانه نمناک و شیرین ، کوچکى قبر و عظمت آسمان.

امشب پاس دارم

ساعت 1:39 چه شب باشکوهى! چه شب با شکوهى است! من به یاد انس على ابن ابیطالب با تاریکى شب و تنهایى او مى‏افتم. او با این آسمان پرستاره سخن مى‏گفت. سر در چاه نخلستان مى‏کرد و مى‏گریست. در همین تاریکى شب على برمى‏خاست و به نخلستان مى‏رفت. فاطمه وضو مى‏گرفت، پیامبر به سجده مى‏رفت و حسن و حسین به عبادت مى‏پرداختند.
 
این خانه کوچک است،این سنگر، این گودى در دل زمین، این گونى‏هاى بر هم تکیه داده شده پر از حرف است، فریاد است، غوغاست ... صداى پر محبت اصغر و حرف زدن آرام رضا و خوش زبانى منصور؛ بغض گلویم را گرفته، قطرات اشکم هدیه‏تان باد. تنهایى عمیق‏ترین لحظات زندگى یک انسان است.
 
خدایا این خانه‏کوچک را براى من مبارک گردان؛ در این چند روز با خاک انس گرفته‏ام، بوى خاک گرفته‏ام. حال مى‏فهمم که على ابن ابیطالب چگونه مى‏فرماید: سجده‏هاى نماز، حرکت اوّل خم شدن روى مهر، این معنا را مى‏دهد که خاک بوده‏ایم، حرکت دوّم این معنا را دارد که از خاک برخاسته‏ایم، متولّد شدیم. حرکت سوّم رفتن دوباره به خاک به این معناست که دوباره به خاک برمى‏گردیم مرگ. و حرکت چهارم به این معناست که دوباره زنده مى‏شویم. حیات قیامت
 

امّا در این سنگر همیشه در کنار این خاکیم و خاک پناهگاهمان است. درون سنگر با خود سخن مى‏گویم. راستى چه خوب است از این فرصت استفاده کنم و با قرآن آشنا شوم. آیات خدا را بخوانم و بعد حفظ کنم و سپس زمزمه کنم و بعد شعار زندگى کنم. باشد تا این دل پر هیجان و طپش را آرامش دهد. و بعد با این براى خود توشه سازم و توشه را راهى سفرم گردانم و در انتظار شهادت بمانم و بمانم.
 
آیات جهاد را، شهادت، تقوى، ایمان، ایثار، اخلاص، عمل صالح ...همه را پیدا کنم و سنگر کلاس درسم باشد و میعادگاه ملاقتم با خدا شود. سنگرم محرابم گردد. سنگرم خانه امیدم شود و قبله دوّمم گردد. از فردا حتما بیشتر قرآن خواهم خواند.
 
در این خانه کوچک که انتخاب کردم، روزها لحظات به گونه‏اى مى‏گذرد و شبها به گونه‏اى دیگر، روزها در تنهایى با خود سخن مى‏گویم و با دوستانم، در جمع در لحظاتى که اسلحه را بر دوش دارم به فکر ذوالفقار مى‏افتم؛ به فکر دست ابوذر مى‏افتم و دست پر توان او .... خدایا این اسلحه را در دست من به سرنوشت آن شمشیرها نزدیک بگردان. گاهى این تصوّر غلط به ذهنم مى‏آید که در یک تکرار به سر مى‏برم. یکنواختى و عادت را احساس مى‏کنم.
 
امّا زندگى در این خانه کوچک که یک قلب پرتپش است؛ یک دل خاکى است در زمین خدا، در متن پاکى نمى‏تواند تکرار پذیر باشد؛ زیراکه لحظاتى با خدا سخن مى‏گویم و ساعاتى را با شهدا و زمانى به خود مى‏اندیشم و زمانى به خمینى روح خدا و به فضاى پر غوغاى راهپیمایى‏ها و زمانى لحظه‏اى هم. .. آرى ... تنهایى موهبتى است الهى و در تنهایى مى‏توان به خدا رسید.
 
روزها به فکر سربازان صدر اسلام و حماسه‏هاى آنها مى‏افتم: جنگ بدر، غزوه احد، غزوه خندق، خیبر،تبوک و....آنها چگونه جهاد کردند و ما چگونه مى‏توانیم به آنها نزدیک شویم. در این اندیشه‏ام که قرآن درباره یاران پیامبر سخن مى‏گوید:
 
" مُحَمَّدٌ رَسولُ اللّهِ وَ الَّذینَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلىَ الْکُفّارِ.."

نامه شهید علم الهدی به خواهرش

خواهر عزیز!
پس از اهداء سلام و درود، رسیدن به فلاح را برایتان آرزو می کنم.

چون در آغاز قدم گذاشتن در سال جدید از شما دور بودم و نتوانستم خود را به این راضی کنم که سال نو را آغاز کنم و در این لحظات حساس از عمر با شما سخن نگویم، ناچار برای اولین بار قلم به دست گرفتم و با شما حرف می زنم.

ساعتی پیش داشتم مطالعه می کردم، به یک جمله رسیدم. در مورد این جمله ی زیبا فکر کردم و مناسب دیدم که نتیجه ی این ساعات فکر را که در آستانه ی شروع سال جدید بود برایتان بنویسم.

شاندل Shandle متفکر بزرگ اروپای قرن بیستم در مورد چگونگی زندگی انسان در قرن بیستم می گوید: «انسان این عصر زندگی را وقف تهیه ی وسایل زندگی می کند».

ما زندگی را در رنج می گذرانیم تا راحتی و آسایش ایجاد کنیم؛ تمام عمر می دویم به این امید که لحظاتی بنشینیم؛ تمام عمر زحمت می کشیم تا استراحت کنیم و البته عمر می گذرد و راحتی و آسایش و نشستن و آرامش را لمس نمی کنیم و نمی یابیم. زیرا مرتبا از طریق اجتماع به ما نیازهای جدید تلقین می شود؛ نیازهای کاذب و مصنوعی که دائما در آرم به وجود می آورند به وسیله ی تبلیغات است. تلویزیون را روشن می کنید، بعد از دو ساعت خاموش می کنید به خودتان نگاه می کنید، می بینید هفت ـ هشت احتیاج خرید تازه به وجود آمد که قبلا لازم نداشتید؛ قبلا مثلا با خاکستر دیگ را می شستید، امروز حتما باید پودر ... بخرید. بوردا می خرید. زن روز می خرید. نگاه می کنید، در فکر تهیه لباس ها و مدل های آن می افتید. استعمار فرهنگی و فرهنگ زدائی از طریق تقلید، تشبه، رقابت، مصرف های مصنوعی و سمبلیک و جلب توجه است و اینجاست که به سخن عمیق محمد (ص) که «من یتشبه بقوم فهو منه» که از کلمه «شبه» استفاده شده، اگر زندگی مان مثل اروپایی ها شد، اگر وضع لباس مان مثل مدل های ارائه شده ی زن روز و بوردا و خانم ... شد، خود نیز از نظر خصوصیات انسانی و درک و انتخاب راه زندگی به سوی او شدن میل کرده ایم.

یکنواختی و قالبی شدن انسان ها در جوامع گوناگون و مخصوصا در ملت ما که مرتبا به وسیله برنامه های فرهنگی مان در سطح وسیعی از طرف مسئولان امر پیاده می شود، همه در قالب های ماشینیسم به خاطر بالا بردن مصرف جهانی، مخصوصا [در] جهان سوم که دنیای صنعتی به ما تحمیل می کند. غارت اصالت ها، منابع معنوی و از بین رفتن خصوصیات زندگی شرقی و یا اسلامی که عبارت از مصرف هر چه کمتر و تولید هر چه بیشتر به وسیله عوامل آموزشی دگرگون می شود. چرا که اروپای صنعتی می بایست برای تولیدات اضافی خود مصرف کننده پیدا کند. و چه کند که بتواند کالای مصرفی بدهد و مواد تولیدی بگیرد و منت هم بگذارد و خود را هم بالاتر و متمدن قلمداد کند و اگر هم سواری خواست، خر خوبی تربیت کرده باشد و ...)

ابتدا با استعمار فرهنگی کار خود را آغاز می کند و سپس از یک خصیصه ی پاک و اصیل خدایی که به رسم امانت به انسان داده شده استفاده می کند و آن تنوع که شکلی از تکامل است.

می بینیم (همراه با درد) که تمام فلسفه ها و مذهب ها و ایده آل ها و عشق ها و خواستن ها و ... خلاصه شده در این: اصالت مال زندگی مادی است. بنابراین وقتی زندگی مادی اصالت دارد، هدف، رفاه است. پس برای چه باید کار کرد؟ برای ساختن وسایل آسایش.

به نظر شما آیا انسان امروز بیشتر آسایش دارد یا انسان دیروز؟

پس همه نیروهای مان صرف فدا کردن آسایش زندگی، برای تهیه ی وسایل آسایش زندگی [است].

داستان شازده کوچولو را خوانده اید؟

آیا قربانی شدن آسایش زندگی برای چه؟ برای تکامل؟ برای تعالی؟ برای رفتن به حقیقت؟ برای رسیدن به ایده آل های مقدس انسانی؟ برای تقرب و نزدیکی به بهترین دوست و یار او (الله)، نه برای به دست آوردن وسایل آسایش زندگی. زیستن برای مصرف، مصرف برای زیستن.

یک دور باطل، دور حماقت، کار، استراحت، ‌خوردن، خوابیدن؛ همین و بس!!

بهتر است کمی فکر کنیم ملاک ما برای شناختن افراد چیست؟ مثال می زنم: آیا وقتی مثلا به خواستگاری می روید، چه می پرسید؟ می پرسید که آیا شما آدم باهوشی هستید؟ با شهامت هستید؟ چه مقدار وقار و اصالت دارید؟ چه مقدار قرآن را درک کرده اید؟ چه مقدار در تاریخ و اقتصاد و جامعه شناسی و انسان شناسی و تفسیر و فهم سخنان ائمه (ع) مطالعه دارید؟ معلوماتتان چقدر است؟ و ... هرگز!

درست همان گونه می اندیشیم و همانگونه انتخاب می کنیم که فرهنگ مادی بورژوازی غرب به ما تحمیل کرده و معیار ارزش هامان بسته بندی شده از غرب می آید، اما خود نمی دانیم و نمی فهمیم و خیال می کنیم که اندیشه و فکرمان اسلامی است؛ در صورتی که اندیشه ای که قرآنی به ما می خواهد بدهد، درست عکس آن است و با آن در تضاد کامل است و اصلا اندیشه ی تربیتی قرآن برای از بین بردن چنین ارزش ها و معیارها و طرز تفکرها و برداشت ها و چنین شناختی است نسبت به زندگی، حیات و مسایل مادی، نیازها، آرزوها، خواست ها، ایده آل ها و ...)

و ما تمام تلاش مان و ناراحتی هامان و رنج ها و حتی نوع احساس هامان در این است که بهتر زندگی کنیم؛ به جای اندیشیدن به اینکه چگونه باید زندگی کنیم و چرا؟ زندگی یعنی چه؟ تلاش برای چه؟ اصلا چرا زندگی می کنیم؟ و به اینها توجه نداریم، چرا که نتوانستیم خود را از لجن فرهنگ بورژوازی نجات دهیم؛ از لجن مصرف بدون تولید، از لجن زندگی خلاصه شده در مادیات و تمام نیروهای خلاق و نبوغ های سرشار را در وسیله خلاصه کردن، درست مثل کسی که پله ای گذاشته تا خود را به پشت بام برساند، اما همین که پا روی پلکان اول گذاشت، آن قدر راجع به خود پله فکر کند، سوراخ ـ سمبه های آن، رنگ آن و ... که لحظه ای خواهد رسید و مرگ گریبان او را گرفت و هنوز در فکر این است که پله چوبی را تبدیل به فلزی یا فلزی را تبدیل به کائوچو یا طلا و یا .. کند و در نتیجه، عمر تمام می شود و خود را به پشت بام نرسانده.

خواهش می کنم این جمله را با دقت بخوان و فکر کن تا عظمت آن را درک کنی: «الناس نیام اذا ماتوا انتهبوا» (مردم خوابند، وقتی که مردند، متنبه می شوند، بیدار می شوند)...

نتایجی که من از این جمله گرفته ام به شما ارائه می دهیم، چه بسا که شما فکر کنید و به نتایج عمیق تری دست یابید: مردم خوابند؛

1. خواب معمولا در شب است و از خصوصیات شب، تاریکی و سیاهی و ظلمات است.
2. کسی که خواب است از وقایعی که در اطرافش اتفاق می افتد، بی خبر است.
3. کسی که خواب است از خود نیز بی خبر است.
4. اگر دشمنی داشته باشد به سادگی می تواند او را از بین ببرد تا در دام بیندازد.
5. هنگامی که خورشید که مظهر نور است و روشنایی طلوع کرد، انسان از خواب بیدار می شود.
6. کلمه «ناس» به کار رفته به معنای توده مردم [است].
7. چه کسی متنبه می شود، بیزار می شود، پشیمان می شود، بعد از آنکه بیدار شد؟

کسی که می فهمد استعدادها و نیروهای بسیار در وجود داشته، سرمایه های عظیمی خدا به او اعطا کرده و [او] آنها را راکد در عالم خواب و ناآگاهی قرار داده، (همانند آب راکدی که می گندد و بوی بد می دهد) و در ثانی کار از کار گذشته و مرگ فرا رسیده و راه بازگشتی نیست.

هدف او (الله) از آفرینش انسان، تکامل به سوی اوست و سرمایه های مادی را در اختیار انسان گذارده تا در خدمت آن هدف به کار بریم، اما... چگونه به دست خود، استعدادها و نبوغ های مان را دفن می کنیم و در گورستان فراموشی رها می کنیم و به قول قرآن، زندگی مان کافرانه می شود [؟!]

«زین الذین کفروا الحیوه الدنیا و یسخرون من الذین امنوا و الذین اتقوا فوقهم یوم القیامه؛

کسانی که کفر ورزیدند و حیات دنیا برای آنان زینت داده شده و ایمان آورندگان را مسخره می کنند، ولی کسانی که تقوا پیشه کردند روز قیامت و حیات اخروی برایشان بسیار برتر و مهم تر است.»

در آیه 14 سوره آل عمران مراجعه کنید و در یابید که در این آیه نقش زن در تعیین جهت فکری و مسیر زندگی مرد و اجتماع چگونه مطرح شده.

ـ الدنیا مزرعه الآخره

[آیه] 12 [سوره] یونس. هر چه که نداشتیم از خدا می خواهیم و هنگامی که خدا آن را به ما داد، او را فراموش می کنیم. پس جزء مسرفین هستیم.

زیرا آنچه را از نعمت ها که خدا به ما داده تا در راه رسیدن به او به کار بریم و اگر به کار نگرفتیم، مسرفیم.
کذلک زین للمسرفین ما کانوا یعملون ... ان الله لا یحب القوم المسرفین.

[آیه] 31 [سوره] اعراف. این آیه بسیار عمیق زیبا و رسا است؛ خطاب به بنی اسرائیل (همان قومی که پیامبر، ما را به آنها تشبیه می کند)؛ متاع و زینت دنیا را حرام نکردیم بر مردم، بلکه اینها وسیله است برای مردم با ایمان و اینها فقط در دنیاست و البته در آخرت، بهتر از اینها را به مردم با ایمان خواهیم داد. به سوره کهف آیه 7، سوره اعراف آیه 31، سوره حدید 20، سوره کهف 28، سوره قصص 78 و 79، سوره احزاب 28، سوره توبه 38، سوره نساء 77، سوره آل عمران 185، سوره نحل 117، سوره یونس 23 و 70، سوره رعد 26، قصص 60 و 61، سوره غافر 39، سوره شوری 36، سوره زخرف 35 مراجعه کنید. با دقت به سخن خدا گوش کنید تا چگونگی زندگی و راه و هدف و نوع نیازها و خواست های مان را از فرهنگ و ایدئولوژی قرآن بگیریم و به جهانیان ثابت کنیم که قرآن برای همه ی زمان هاست و عمل کردن آن برای همه ی نسل ها.

منتظر پاسخ خدا...
برادرتان از مشهد ـ حسین

منبع: کتاب امتداد


<   <<   66   67   68   69   70   >>   >