حجت الاسلام والمسلمین طائب با بیان اینکه موسوی در فتنه پس از انتخابات طبق دستور حرف می‌زد، گفت: او در طول تبلیغات تلویزیونی نیز طوری در مورد رقیبش سیاه‌نمایی کرد که گویی ایران در لب پرتگاه قرار دارد.

به گزارش فرهنگ نیوز به نقل از فارس  حجت‌الاسلام و المسلمین مهدی طائب در اجتماع بزرگ امت حزب‌الله و هیئت‌های مذهبی که شب گذشته به مناسبت سالگرد حماسه 9 دی، در مهدیه تهران برگزار شد، با بیان اینکه فتنه، یک هدف را بیشتر دنبال نمی‌کرد، اظهار داشت: هدف آنها براندازی نظام جمهوری اسلامی بود. نظام دستاورد عینی حرکت حضرت اباعبدالله الحسین در روز عاشوراست، یعنی انتقام سیلی‌ای که دشمن در روز عاشورا به گمان خود زد و حسین بن علی را از اسلام گرفت، در این انقلاب تحقق پیدا کرد و البته پاسخ اصلی آن سیلی هنگامی تحقق پیدا می‌کند که حضرت بقیه الله اعظم(عج) ظهور کنند.

این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه دشمن طراحی کرده بود تا این مقدمه‌سازی را از بین ببرد، گفت: آنها فکر کردند که که این امر جز با سرنگونی جمهوری اسلامی ممکن نیست و نظام جمهوری اسلامی نیز سرنگون نمی‌شود الا اینکه دو مطلب تحقق پیدا کند.

طائب افزود: اول اینکه حجت زمان یعنی ولی فقیه را از راس این نظام از کار بیندازند و دوم ضمانت اجرایی ولایت فقیه را که در قانون اساسی به آن اشاره شده از آن بگیرند.

وی ادامه داد: اگر این دو مطلب تحقق پیدا کند این نظام زمین خواهد خورد، اما تا هنگامی که این دو مطلب در نظام هست هرقضیه ای اتفاق بیفتد مهم نیست و تجربه تاریخی نیز این را نشان داده است.

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: ما در زمانی کوتاه، نخست وزیر، رئیس جمهور، رئیس قوه قضائیه و فرماندهان نظامی خود را از دست دادیم اما به دلیل اینکه ولی فقیه یعنی امام(ره) و ولایت فقیه در قانون اساسی بود، نظام ما کمترین لطمه‌ای نخورد.

طائب تصریح کرد: فتنه 88 آمده بود قله را بیندازد و این قانون را تغییر دهد، ولی موفق نشد چون ملت به صحنه آمدند و در روز 9 دی مهر «باطل شد» به فتنه زدند و خطاب من به کسانی است که در همه دنیا حرف‌های من را می‌شنوند.

وی با بیان اینکه من نمی‌خواهم در فضا صحبت کنم و می‌خواهم آنها را روی زمین بیاورم، گفت: باید دید روز 9 دی در این تهران چه اتفاق افتاد. به اعتراف رسانه‌های خارجی در این روزحداقل 3 میلیون نفر به خیابان آمدند و عکس‌های حضرت آقا را به دست گرفتند و فقط برای ولایت شعار دادند.

این استاد حوزه و دانشگاه گفت: اگر در تهران بحث انتخابات و تعارض بین دو کاندیدا بود، در 9دی مردم ثابت کردند تعارض بین دو کاندیدا نیست و یک کاندیدا دروغ می‌گفته که تعارض من با کاندیدای دیگر است و این را همان‌هایی که به او رای داده بودند نیز فهمیندند.

طائب ادامه داد: در تهران آقای احمدی نژاد یک میلون و 800 هزار رای داشت در 9 دی جمعیتی که آمده بودند، جماعت اهل رای بودند.

وی افزود: در 22 بهمن فراوانی جمعیت زیاد است و جمعیتی که سنشان مناسب رای نیست زیاد می آیند، خانوادگی می‌آیند و بچه‌های 5 و 6 ساله که حق رای ندارند نیز می‌آیند و فراوانی را بالا می‌بردند اما در روز 9دی از این خبرها نبود.

طائب افزود: بقیه افرادی که به طرف مقابل احمدی نژاد رای داده بودند دچار اشتباه شدند و فکر می کردند این آقایی که یاحسین می گوید راست می‌گوید اما در روز 9 دی مردم فهمیده بودند این آقا دروغ می‌گوید و با یارانش برای براندازی آمده‌اند.

این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به اینکه در روز 9 دی، مردم از سران فتنه تبری جستند، گفت: این روز پیام محکم و روشنی برای سران فتنه و استکبار بود و اگر موسوی ذره‌ای خلوص داشت و با مردم و انقلاب بود، باید در این روز با دیدن آن جمعیت، می‌آمد عملا استغفار می‌کرد و اگر اخلاص داشت، توبه می‌کرد ولی او جزو مهره‌های عاجزی است که برای استکبار جهانی کار می‌کنند.

وی ادامه داد: من امروز نمی‌خواهم آنها را به مردم معرفی کنم، می خواهم شما مردم را به دنیا معرفی کنم. او که عددی نیست. معلوم می‌شود این جریان بالادستی دارد.

طائب خاطرنشان کرد: من عدد این افراد را کمتر از این می‌بینم اینها مهره‌هایی هستند عاجز که یک تعدادشان دانسته و تعدادی ندانسته در کمال حماقت، مهره‌هایی برای استکبار جهانی هستند و عددی نیستند و کوچکتر از این ‌حرف‌هایند.

این استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: استکبار، با سرمایه گذاری صدها میلیارد دلاری، برنامه‌های زیادی را طی 20 سال تا به این فتنه انجام داده بود تا نتیجه گیرد. این‌ها خط جلوی برنامه بودند او اصل بود و وقتی واقعیت‌ها را دید، باز برنگشت و معلوم می‌شود استقلال ندارد و کسی به او خط می دهد.

وی با طرح این سوال خطاب به سران فتنه که چرا با دیدن حماسه 9 دی توبه نکرده‌اید، از خاتمی و کروبی پرسید: شما باید بیایید ببینید در این پازلی که دشمن برای اسقاط نظام پهن کرده بود،که بر خون شهیدان استوار شده و بالا آمده بود، آمده بودی این‌ها را زمین بزنید. شما در این پازل یا «پازل چین» بودید یا عضو این پازل شده بودید.

حجت الاسلام والمسلمین طائب همچنین افزود: بیهوده مشت به سندان نزنید که مردم تصمیم خود را گرفته‌اند و نمی‌توانند از آن برگردند و به خدا تعهد داده‌اند که مقدمات ظهور امام زمان(عج) را فراهم کنند.

وی با بیان اینکه این مردم خوب فهمیده‌اند عاشورا مقدمه ساز ظهور امام زمان (عج) بود، خطاب به سران فتنه گفت: می‌خواهم یک چیز بگم که متوجه شوی. دیدی مردم چگونه ولی فقیه را حفظ کردند و ما افتخار می‌کنیم که امام ما به مرگ طبیعی از بین ما رفت؛ چرا؛ اگر امام شهید بوده معنایش این بود دست دشمن به آنان رسیده و افتخار می‌کنیم ایشان به مرگ طبیعی از دنیا رفت و این درحالی بود که این دشمن که حرف من را گوش می‌کند می فهمد ولی این آقایانی که خود را به خواب خرگوشی زده‌اند نیز گوش کنند.

این استاد حوزه و دانشگاه تصریح کرد: امام با قلب تپنده استکبار در افتاد که اسرائیل است و آمریکا و اینها ازناب اویند. می‌گویند هرچه می‌خواهی به ما بگو ولی به اسرائیل نگو. امام به اسرائل چه گفت که هیچ کس نتوانست رو دست آن بگوید و این را امام موقعی گفت که به حسب ظاهر، ایران حلقه به گوش یهود بود و در همین مهدیه شراب فروشی می کردند اما درآن زمان امام فرمود اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود.

طائب ادامه داد: برخی از کسانی که مثلا می خواستند خیرخواهی کنند گفتند که آقا را همیجا متوقف کنند تا با امریکا و شوروی، انگلیس و شاه مقابله نکند اما امام با همه آنها درافتاد.

وی تصریح کرد: اینجا نتوانستند امام را شهید کنند و وقتی امام به نجف تبعید شد پدر شهید حکیم آمد پیش امام و گفت حرف شما خوب است اما این مردم یاری نمی‌کنند امام فرموده بود: یک طلبه را دستگیر کرده بودند مردم 15 هزار شهید دادند از این بیشتر یاری کنند؟

این استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: آنها نتوانستند امام را شهید کنند چون 15 هزار قلب در برابر گلوله دشمن ایستاد و گفت اگه می خواهی امام را بزنی ما را بزن.

طائب افزود: من به استکبار و کسانی که خود را به خواب خرگوشی زده‌اند می‌گویم بروید مطالعه کنید، ببیند این ویژگی تنها برای آن زمان نبود بلکه این ویژگی تاریخ ماست. ببینید تا به حال یک حجت الهی، یعنی مرجع تقلیدی که صاحب رساله بوده و مردم از او تقلید می کردند، نیست که شهید شده باشد.

وی گفت: نظرتان به شیخ فضل الله نرود ایشان در آن موقع مرجع تقلید نبود و در بی تفاوتی مردم شهید نشد بلکه داستان پیچیده بود، آن زمان ابزار تبلیغی وجود نداشت. شیخ شهید شد و بعد که مردم فهمیدند در رابطه با شیخ فضل‌الله بازی خورده اند، چنان سیلی‌ای زدند که صدایش در این انقلاب درآمد.

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه با اشاره به حرکت پیامبر (ص) از مکه به مدینه، گفت: پیامبر در برابر تقاضای مردم برای هجرت به مدینه، از مردم مدینه خواست تا قرارداد ولایت امضا کنند و قتی مردم پرسیدند، فرمود: اگر دشمن به ما حمله کرد نباید بگذارید دست دشمن به من برسد.

طائب افزود: این تعهد بعدها دچار مشکل شد. آیه آمد که دین باید جهانی شود، و اگر شما نیایید من بار را بر زمین نمی گذارم و بار را روی دوش کسانی می گذارم که آنها من را دوست دارند و من هم آنها را و ملاک کارشان نیز حب و عشق است.

وی اضافه کرد: فتنه‌گران، برای 25 خرداد، پیاده‌نظامی کینه‌توز نظیر منافقین را تربیت کرده بودند تا با حضور در میان توده‌های مردم از نظام خون بگیرند ولی این افراد هرچه تلاش کردند تا در این روز، شعارهایی علیه رهبری مطرح کنند، مردم همراهی نکردند.

این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به این فرمایش امام مبنی بر اینکه اسرائیل باید از صفحه روزگار محو شود، اظهار داشت: امام با قلب تپنده استکبار، که همان اسرائیل است درافتاد و جمله‌ای را بیان داشتند که هیچ کس تا حالا از آن بالاتر نگفته و ایشان این جمله را زمانی گفتند که حکومت ایران غلام حلقه‌به گوش آمریکا بود.

حجت الاسلام والمسلمین طائب با اشاره به اینکه دشمن، ولایت فقیه را هدف قرار داده بود، گفت: دشمن در این قضیه تودهنی خورد و با وجود اینکه با تابلوی دین آمده بود، می‌خواست از رئیس جمهوری شروع کند و خود را تا براندازی نظام برساند.

وی تصریح کرد: موسوی طبق دستور حرف می‌زد و می فهمید چه می‌گوید، در طول تبلیغات تلویزیونی نیز در مورد رقیبش سیاه‌نمایی می‌کرد، چون آقا از احمدی نژاد حمایت کرده بود و بگونه‌ای وانمود کرد که ایران لب پرتگاه آورده است.

این استاد حوزه و دانشگاه ادامه داد: به او گفته بودند تو کارت را انجام بده یا رای می آوری یا رای نمی‌آوری. اگر رای آوردی می‌شوی رییس جمهور یعنی مردم به خائن بودن رقیبت رای داده‌اند و بعد بساط محاکمه را پهن می‌کنی تا در این چهار سال گذشته چه کسی از او حمایت کرد و چه کسی نگذاشت زمین بخورد، کد می آورد اینجا رهبری حمایت کرد در حالی که ما در فلان نماز جمعه گفتیم این دارد خیانت می کند و در فلان دانشگاه و جلسه اقتصادی گفتیم خائن است.
آنکه این را نگه داشته، یا می دانسته خائن است یا نمی دانسته. اگر می دانست که خائن است و باید برود و اگر نمی دانست هم باید برود؛ خوب بعد چه کسی را به جای او بیاوریم. کسی را لازم نداریم، قانون اساسی ما وحی منزل نیست، خودمان نوشتیم، تجربه ثابت کرد ولی فقیه نمی خواهیم همه پرسی قانون اساسی، حذف ولایت فقیه ولی‌اش رفت و ولایت هم رفت به هدف رسیده‌ای.

وی ادامه داد: آنها به او گفتند اگر رای نیاوردی چه؟ تو اینقدر درباره رقیبت بد گفتی و آن کمک دنده‌ات کروبی هم آنقدر بد گفت که یک رقیبی درست شده و محال است مردم رای داده باشند. این تقلب است؛
رهبر را می گذاری بر سر دوراهی یا انتخابات را امضا می کند یا امضا نمی کند. اگر امضا کرد تقلب را امضا کرده و باید برود و اگر امضا نکرد، مجددا انتخابات برگزار می‌شود؛ اگر رای نیاوردی دوباره همین مسیر را می‌روی.

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه به مصاحبه موسوی اشاره کرد که در پاسخ به این سوال که اگر مجددا مطابق درخواستی که داری انتخابات برگزار شد و رای نیاوردی چه می‌کنی، گفته بود دوباره می‌گویم تقلب شده است و گفت: موسوی به این طریق لو داد دنبال چه است.

وی افزود: دو سیستم نظرسنجی که یکی آمریکایی و دیگری اروپایی بود، پنج روز قبل از انتخابات در سطح بین‌المللی انجام شد و مشخص کرد که آرای موسوی، از 9 میلیون بیشتر نیست و لذا قبل از برگزاری انتخابات با نوشتن نامه به رهبری، بحث تقلب در انتخابات را مطرح کردند که این نامه در رسانه‌های خارجی زودتر از سایر رسانه‌ها منعکس شد.

طائب اضافه کرد: موسوی که می‌دانست رای نمی‌آورد در شب انتخابات، اعلام پیروزی کرد و طبق دستور، صبح روز یکشنبه و بعد از اطلاعیه رهبر انقلاب که از مردم تشکر کرده بودند، گفت رهبر انقلاب عادل نیست!

وی با بیان اینکه فتنه‌گران دو گروه بودند، اظهار داشت: یک دسته از قشر روحانی بودند، نظیر کروبی و اسدالله بیات که گفتند رهبر انقلاب دیگر عادل نیست و دسته دیگر بوق تقلب را برداشتند و ادعای تقلب 11 میلیونی را مطرح کردند.

این استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به شنیع‌ترین کارهایی که توسط فتنه‌گران بعد از 25 خرداد انجام شد، گفت: آنها با شهیدسازی، خانمی را که در کانادا زندگی می‌کرد در تهران شهید کردند، پروژه شهیدسازی را اجرا کردند و با این کارها آبروی شهید و شهادت را بردند و یکی ازبدهکاری‌های خاتمی و کروبی به شهدا این است.

وی با اشاره به تعدادی از بازداشتی‌های پس از انتخابات، نظیر تاج زاده و بهزاد نبوی، که ادعای تقلب کرده بودند، گفت: این افراد در برابر ادعای خود هیچ مدرکی ارائه ندادند و بعد شایع کردند که بازداشتی‌ها کتک خورده‌اند، مگر می‌شود پیرمردی نظیر بهزاد نبوی را کتک زد، خودشان بهتر از همه می‌دانستند که تقلب نشده و ادعای تقلب ساخته خود آنها است.

حجت‌الاسلام طائب تمام مشکل استکبار را رژیم صهیونیستی دانست و تصریح کرد: این رژیم بین دو دندان جهان اسلام یعنی حماس و حزب‌الله قرار دارد.

وی با اشاره به دوران اصلاحات که در سالهای 78 و 79 مطبوعات افسارگسیخته به وجود آمدند، اظهار داشت: این مطبوعات نوشتند که حزب‌الله لبنان را دستی از ایران حمایت می‌کند که باید آن دست را قطع کرد.

حجت الاسلام والمسلمین طائب با اشاره به اطلاعیه‌ای که خاتمی، اخیرا داده و در آن خواستار آزادی زندانی‌ها شده، خطاب به وی، اظهار داشت: بهتر است مقداری فکر کنی! یادت رفته شعار آزادی مطرح ‌کردی حال اینکه خود نمی‌دانستی برای چه این شعار را می‌دهی!

وی در ادامه خطاب به خاتمی گفت: حداقل کمی از آقای چاوز یاد بگیر، رئیس جمهور ونزوئلا در سازمان ملل با حضور رئیس جمهور آمریکا، با نشان دادن جرج بوش گفت که شیطان بزرگ همین است؛ اگر خواب هستید و نمی‌فهمید بدانید که از خط خودی خیلی جلو رفته‌اید و خواب شما را فقط مرگ می‌تواند از بین برد.

این استاد حوزه و دانشگاه گفت: یک موقع مقام رهبری فرمودند «برخی نیروی دشمن نیستند. تو خاکریز خودی بودند تو یه خواب رفتند و زمانی بیدار شدند که دشمن عقب رفته بود و آنها شروع کردند به زدن اشتباه نیروهای خودی.

طائب خطاب به سران فتنه افزود: این خواب تو را فقط مرگ حل می‌کند. می میری آنوقت نمی‌فهمی چه شد.

 


 
در پی طرح ادعاهایی از سوی مهدی هاشمی مبنی بر اشتغال به تحصیل در مقطع دکترا در دانشگاه آکسفورد انگلیس، خبرنگار ما در لندن برای مشخص شدن صحت و سقم این ادعاها با مسئولان دانشگاه آکسفورد تماس گرفت ولی آنان حاضر نشدند این ادعا را تایید کنند.

به گزارش فرهنگ نیوز به نقل از  رجانیوز، طی دو هفته گذشته به‌صورت مکتوب و تلفنی چند بار با دانشگاه آکسفورد تماس گرفت و از آنان خواست تا نظر رسمی خود را در مورد ادعای تحصیل مهدی هاشمی در آن دانشگاه اعلام کنند ولی پاسخ دانشگاه آکسفورد این بود که "سیاست ما بر این نیست که درباره این موارد شخصی اظهار نظر کنیم."

 
در پی این پاسخ، به مسئولان بخش رسانه های دانشگاه آکسفورد توضیح داده شد که این موضوع به هیچ وجه شخصی نیست و کاملا جنبه عمومی دارد. آقای مهدی هاشمی از سوی قوه قضاییه ایران تحت تعقیب است و پرونده حجیمی علیه وی در دستگاه قضایی ایران مفتوح است، بنابراین، توضیح و روشنگری شما در این مورد، می‌تواند به کار اطلاع رسانی در مورد این پرونده کمک کند.
 
یکی از مسئولان بخش رسانه های دانشگاه آکسفورد بار دیگر با خودداری از تأیید ادعای مطرح شده از سوی مهدی هاشمی، گفت: ما همیشه با ادعاهایی از این دست از سوی افراد مختلف مبنی بر تحصیل در دانشگاه آکسفورد مواجه هستیم که ممکن است صحت نیز نداشته باشد ولی سیاست ما اظهارنظر درباره این گونه مسائل است.
 
به این مسئول که نام وی نزد خبرنگار ما محفوظ است، توضیح داده شد که یکی از بهانه های حضور نیافتن متهم مذکور در کشور برای مواجهه با اتهامات خود بحث تحصیل در دانشگاه آکسفورد است و این موضوع به نحوی مطرح شده است که گویا دانشگاه، اجازه حضور وی را در دادگاه نمی دهد. آیا بهتر نیست برای جلوگیری از بدنام شدن دانشگاه درباره نحوه ارتباط و یا عدم ارتباط مهدی هاشمی با آکسفورد توضیح بدهید؟
 
پاسخ وی به این سوال نیز چنین بود که چون ما مطلبی در این مورد در رسانه های انگلیسی زبان مشاهده نکرده ایم، بنابراین ضرورتی برای ارائه توضیح نمی بینیم.
 
برخی تحلیلگران معتقدند که با توجه به اتهامات جدی مطرح شده علیه مهدی هاشمی به‌ویژه در زمینه سوءاستفاده های مالی و دخالت در اغتشاشات پس از انتخابات، حتی اگر وی در دانشگاه آکسفورد نیز مشغول به تحصیل باشد، احتمالا این دانشگاه حاضر نیست رسما این موضوع را تایید کند.
 
در عین حال، گزارش خبرنگار ما حاکی است مهدی هاشمی حدود دو ماه قبل در دانشگاه اکسفورد طی مراسمی در دو روز به عنوان دانشجوی دکترا معرفی شد. وی در انستیتوی خاورشناسی مشغول شده که هیچ تناسبی با رشته او ندارد.
 
نکته جالب‌تر سرمایه گذاری انگلیسی‌ها بر روی مهدی هاشمی است، به‌طوری که دانشگاه اکسفورد که ضوابط سختی برای ورود دارد و نمره ایلتس باید 8 باشد، وی را بدون داشتن این مورد و برخی شرایط دیگر پذیرش کرده و رئیس انستیتو هم که استاد راهنمای ابوالفضل فاتح است، استاد راهنمای مهدی هاشمی نیز شده است.
 
اما خودداری مسئولان دانشگاه آکسفورد از توضیح در مورد وضعیت تحصیل مهدی هاشمی به بهانه "شخصی بودن" این مسئله در حالی است که دو سال قبل در جریان ایجاد شبهه درباره مدرک تحصیلی مرحوم کردان وزیر وقت کشور و استعلام یک سایت اینترنتی داخلی، این دانشگاه ظرف یک روز به صورت مکتوب به این موضوع پاسخ داد.
 
همچنین پیگیری‌های بعدی سایت متعلق به آقای احمد توکلی در این مورد نیز با پاسخ فوری و مکتوب این دانشگاه همراه شد.



به گزارش فرهنگ نیوز به نقل از  مشرق، نویسنده وبلاگ جلبک سبز در جدیدترین مطلب خود، نوشت: پس از حضور مدبرانه "سید علی خمینی" نوه امام (ره) در جمع پرشور حامیان ولایت در مهدیه تهران در سالگرد نهم دی ماه، موجی از فشارها و اهانت ها علیه "حجت الاسلام سید علی خمینی" توسط حامیان فتنه و رسانه های اپوزیسیون و خارجی آغاز شد.

پس از سوء استفاده های مکرر رسانه های موسوم به سبز از سید حسن خمینی و از نام حضرت امام (ره)، امروز جنبش سبز با چالشی جدید مواجه شده است.

چالشی که نمونه هایش را در دوران فتنه به کرّات شاهد آن بودیم.

چالشی مانند دیدار هنرمندان با رهبر معظم انقلاب، حمایت همه جانبه استاد علیرضا افتخاری از رئیس جمهور ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی، سخنرانی شجاعانه پروانه معصومی در دیدار حضرت آیت الله خامنه ای و عرض ارادت این هنرمند سینما به رهبر ایران و نمونه های دیگری که براحتی و با کمی کنکاش در صفحات سایت ها و رسانه ها می توان به آنها پی برد.

اقدام سایت های ضد انقلاب در برخورد با "سیدعلی خمینی" اتفاق تازه ای نیست.

وقتی این سایت های کذایی نام هنرمندان دیدار کننده با رهبر را در یک لیست با عنوان "خائنین به ملت"معرفی می کنند اگر "سیدعلی خمینی" را خائن به ملت معرفی نکنند جای بسی تعجب دارد!

آنها یک روز حامی علی کریمی (علی کریمی هم به خیل حامیان جنبش سبز پیوست") می شوند و روز دیگر سنگ سکینه محمدی را به سینه می زنند.

یک روز علیرضا افتخاری می شود خائن، روز دیگر هنرمندان دیدار کننده بامقام معظم رهبری(توهین به هنرمندان به دلیل دیدار با رهبر انقلاب اسلامی)و امروز سید علی خمینی...

این رفتار منافق گونه فقط و فقط از این جریان انتظار می رود و بس

و اما یک سوال از سایت های موسوم به سبز:

وقتی با کمی دقت به اتفاقات روز 14خرداد(سالگرد رحلت امام خمینی) در مرقد امام توجه می کنیم، یک نکته مهم توجه ما را به خود جلب میکند:

چطور آن روز که مردم در مرقد امام به سخنرانی سید حسن خمینی اعتراض کردند و به ایشان اجازه سخنرانی ندادند، این داستان پیراهن عثمان شد و بر سر نیزه ها رفت که آی چه نشسته اید که به بیت امام(ره) توهین شد؛آن روز بیت امام برایتان مهمتر از هرچیزی بود.

آن روز آقای سید حسن خمینی شد نماد بیت امام؛ اما امروز که "سیدعلی خمینی" در جمع محکوم کنندگان فتنه گران حاضر شده، توهین به "سیدعلی خمینی" توهین به بیت امام نیست؟! مگر چه تفاوتی بین سید حسن خمینی و "سیدعلی خمینی" وجود دارد؟

 




پس از انتشار خبر حضور سید علی خمینی، نوه بزرگوار امام راحل(ره) در مراسم بزرگداشت حماسه مردم در 9 دی 88 در مهدیه تهران، هرچند نخست برخی رسانه های اپوزیسیون اقدام به تکذیب خبر کردند، ولی پس از مطمئن شدن از این حضور شروع به اهانت و فحاشی علیه وی کردند.

تکذیب ها و عصبانیت های سایت های اپوزیسیون در حالی صورت می گیرد که نوه امام راحل در گفت وگو با خبرنگار مشرق، اخبار این رسانه ها را تکذیب و آشکارا اعلام کرد در مراسم روز گذشته مهدیه تهران حضور داشته است.

سید علی خمینی در پاسخ به این سؤال که موضع شما در قبال جنجالی که رسانه های بیگانه و اپوزیسیون درباره حضورتان در مراسم 9 دی تهران به راه انداخته اند چیست، گفت: من اهل مصاحبه و تبلیغات رسانه ای نیستم. هم 9 دی سال گذشته در راهپیمایی حضور داشتم و هم دیروز در مراسم مهدیه شرکت کردم که البته این حضور بر پایه تشخیص و احساس وظیفه بود.

نوه امام راحل همچنین با اشاره به این مسأله که 9 دی یک حماسه ملی بود افزود: من کاری به خطوط و جریان های سیاسی ندارم و به خاطر اهل بیت (ع) و اصل ولایت فقیه که میراث امام راحل(ره) است، تشخیص دادم که باید در این مراسم حضور پیدا کنم و به همین دلیل نیز شرکت کردم. من به عنوان یک فرد عادی و در میان هزاران نفر از مردم در این مراسم حضور پیدا کردم و ادعاهایی که رسانه های بیگانه درباره تکذیب حضور من در مراسم مطرح کرده اند، درست نیست و اینجا اعلام می کنم تنها مطالبی که شخصاً بیان می کنم معتبر است.

گفتنی است، پس از اعلام خبر شرکت سید علی خمینی در مراسم 9 دی، بسیاری از چهره های سیاسی، نهادهای داشجویی، طلاب و روحانیون و گروه های گوناگون مردم از این حضور با بصیرت تشکر کرده اند.

تکذیب دفتر حضرت امام(ره):

‌دفتر حضرت امام خمینی(ره) پیرو درج خبری در برخی سایت های خبری مبنی بر حضور حجت الاسلام و المسلمین سید علی خمینی در مراسمی در روز روز پنجشنبه در تهران اعلام کرد که سید علی خمینی روز پنجشنبه نهم دی ماه 1389 در شهر مقدس قم بوده اند.

در ادامه این اطلاعیه آمده است: جناب آقای سید علی خمینی روز پنجشنبه نهم دی ماه 1389 در شهر مقدس قم بوده اندو مصاحبه ای نیز با هیچ یک از رسانه های خبری نداشته اند. از دوستان عزیز انتظار می رود پیش از نقل اخبار از بیت مکرم حضرت امام خمینی (س)نسبت به درستی و نادرستی خبر خویش از منابع معتبر اقدام کنند.


پرستار به چشم های «سعید» زل زده بود و گریه می‌کرد...
دیگری در گوشه اتاق با صدای بلند ضجه می‌زد...

بسیجی رزمنده آرام گشته و زمزمه او تمام شده بود و پرستاران مبهوت صحنه‌ای غریب با آشنایی سعید!...

ساعاتی پیش که عملیای کربلای 4 بسیاری از یاران را آسمانی کرده بود، «سعید» بین آسمان و زمین در انتظار پرواز بود، اما اکنون «او» به اوج آسمان رسیده بود... .

پرستار در حالی که اشک پهنه صورتش را پوشانده بود، می‌گفت: چند دقیقه پیش، این مجروح عملیات، زیر لب چیزی زمزمه می‌کرد و من به گمان شنیدن درخواستش، گوشم را نزدیکتر بردم، اما او زیارت عاشورا زمزمه می‌کرد و طلبی نداشت.

لحظاتی بعد وقتی به او و نجوایش خیره شده بودم، اندکی از تخت جدا شد و با صدای بلند فریاد می‌زد: دیدمش! دیدمش! و بعد آرام بر تخت افتاد و... .
 
او چه دید و چه شنید و به کجا رسید و با کدامین لبخند آشنا شده بود؛ نمی‌دانیم!...
اما پزشکان بیمارستان نیز، آن روز در کنار تخت بر این بسیجی شهید سعید گریستند و غبطه خوردند!...

دوستی می‌گوید: بارها شاهد بودم، «سعید» پول توجیبی خود را به روضه خوان حرم مطهر حضرت محمد بن موسی الکاظم (ع) دزفول می‌داد و خودش پای روضه اش می‌نشست و گریه می‌کرد...

هرچند رزمندگان گردان های بلال و عمار سازماندهی می‌شدند، روزی از او پرسیدم: سعید! چرا در تیپ امام حسن مجتبی (ع) بهبهان می‌رزمی، پاسخش این بود: می‌خواهم کسی مرا نشناسد تا آسوده تر باشم... .

در عملیات خیبر که مجروح شیمیایی می‌شود و پس از مداوا دوباره به خط برمی‌گردد، می‌گوید: «افتخار من و عشقی که به جبهه داشتم زیاد بود و خیلی دوست داشتم که در این جنگ من هم سهمی داشته باشم و به این دلیل به جبهه آمدم و در عملیات خیبر که با رمز یا رسول الله بود، شرکت کردم و در همین عملیات هم بر اثر بمب شیمیایی مجروح و چند روزی در بیمارستان گلستان اهواز بستری شده بودم تا اینکه از آنجا بیرون آمدم و دوباره به خط برگشتم و در عملیات شرکت کردم...»
 
علاقه عجیبی به ذکر مصیبت ابا عبدالله (ع) داشت... او در آخرین وصایایش می‌نویسد: «سلام مرا به امام حسین برسانید و بگویید که مدتها در انتظارت نشسته بودم، ولی چه فایده که سعادت آنچنانی نداشتم...».

و شاید در لحظات پایانی عمر به آرزوی خویش رسید که در وصیتنامه اش آرزو کرده بود: «و اما ای سالار شهیدان امام حسین جداً خیلی مشتاق و عاشق بودم که به زیارت قبر شش گوشه‌ات بیایم و خاک کربلا را مرهم دردهایم کنم، اما پروردگار مرا پیش خود فراخواند و امیدوارم که در آخرین لحظات عمرم، رویت را ببینم؛ آقا جان، میان ما و خدا شفیع باش...»

و عجیب! آخرین تقاضایش در وصیتش: «اگر کسی می بایستی پولی به من بدهد، در روزهای پنجشنبه آنها را به چند نفر بدهد و برایم مصیبت اباعبدالله الحسین (ع) بخوانند، چون در مدت کوتاه زندگی ام از این مصیبت خوشم می آمد...»

بسیجی شهید «سعید سعاده» در حماسه غریب کربلای 4 در بامداد 4 /10 /65 مظلومانه بالش شکست و ساعاتی بعد با نجوای زیارت عاشورا همنشین یاران آسمانی اش شد... .
 
دوستانش در مسجد امام حسن عسکری (ع) و همکلاسی‌هایش در کلاس اول رشته علوم تجربی دبیرستان آیت الله طالقانی در پارچه نوشته هایی، با خط درشت نوشتند: «شهید سعید است؛ شهادت سعادت».

برگرفته از وبلاگ زمزمه 


وقتی می‌خواستیم برای نخستین سالگرد تدفین شهدا مراسم بگیریم، به دنبال جمله‌ای برای سردر غار می‌گشتیم. یکی از دوستان جمله‌ای که شهید آوینی انگار برای همین زمان گفته بود را پیشنهاد کرد؛ «تقدیر حقیقی جهان در کف مردانی است که پروای نام ندارند. آنان از گمنامی خویش کهفی ساخته‌اند و در آن آرمیده‌اند. کهفی که آنان را از تطاول دهر مصون داشته است.»
 
به گزارش برنا، «واذا اعتزلتموهم و ما یعبدون الا الله فاوا الی الکهف ینشرلکم ربکم من رحمته و یهی لکم من امرکم مرفقا.» و به آنها گفتیم هنگامی که از ایشان و آنچه جز خدای یکتا می‌پرستیدند دوری جستید، باید در غار پنهان شوید تا پروردگارتان از رحمت خود بر شما ارزانی دارد و اسباب کار شما را مهیا سازد. (سوره کهف آیه 16)

 
این آیه برای اصحاب کهف نازل شده است. آنها که از ظلم و ستم زمانه خود به تنگ آمده بودند و خداوند آنها را به سوی غار هدایت کرد. ماجرای اصحاب کهف یکی از شگفت انگیزترین داستان‌های قرآن است.

در همین نزدیکی و در تهران عده‌ای از بی مهری مردمان شهر به غار پناه بردند. در تیرماه سال 86 پنج شهید گمنام از شر بخل و کینه عده‌ای که اجازه دفن آنها در محدوده در نظر گرفته شده را ندادند به غار پناه بردند و دوباره ماجرای اصحاب غار تکرار شد.

 
شروع ماجرا
در سال 86 عده‌ای از جوانان مومن خیابان ولنجک با هماهنگی بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس تصمیم می‌گیرند در مکانی که قبلا در نظر گرفته‌اند، 5 شهید گمنام را دفن کنند. برای اینکه زمین را از آلودگی‌ها پاکسازی کنند، برنامه چله خوانی زیارت عاشورا را برپا می‌کنند. برخی از اهالی محل از کار تعجب می‌کنند و پیگیر موضوع می‌شوند.

برخی وقتی متوجه ماجرا می‌شوند به خاکسپاری شهدا اعتراض می‌کنند، ولی جوانان بر کار خود اصرار می‌کنند. این کشمکش‌ها به حدی می‌رسد که سردار باقرزاده (رییس بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس) نیز وارد ماجرا می‌شود.

با هماهنگی سردار باقرزاده اهالی معترض به تدفین شهدا و جوانان در حسینیه محل جلسه‌ای را برگزار می‌کنند. گفت و شنودهای نتیجه‌ای به دست نمی‌دهد. در نهایت سردار باقرزاده به قرآن متوسل می‌شود و آیه 16 سوره کهف در مقابل چشمانش پدیدار می‌شود.

با پرس وجو به غاری مخروبه می‌رسند که مربوط به موسسه زلزله نگاری بوده و در بالای خیابان البرز 2 قرار داشته است. انگار همه چیز جور شده بود. غار و اصحاب غار آماده بودند تا در آنجا آرام بگیرند.


و اما کهف ...
در انتهای بلوار دانشجو خیابان ولنجک، به راحتی می‌توان نام بزرگ کهف الشهدا را که بر روی کانکس نصب شده، دید. جاده منتهی به کهف الشهدا خاکی است و برای زائرین مشکل آفرین.

در مسیر دو زوج جوان در حال پایین آمدن هستند. انگار این غار زائرین ثابتی نیز دارد. قسمت ورودی مزار سنگ فرش شده و دو تابلوی زیارت شهدا و زیارت وارث در ورودی قرار دارد.

در محوطه غار تصویری از زمان زیارت شهدا، توسط حضرت رهبر فرزانه انقلاب نصب شده؛ در سردر مزار شهدا آیه 16 سوره کهف به چشم می‌آید و یاد بودی نیز کنار در ورودی از طرف بنیاد حفظ و نشر آثار به جای مانده است.

فضای داخل غار محرمی است. پرچم‌ها و سربندهای یا حسین (ع) داخل فضای کوچک آن نصب شده، فضایی به طول 7 و عرض 2 متر. چند دختر جوان مشغول انجام کارهای داخل غار هستند. شهدای کهف از شلمچه، شرهانی، سومار، میمک و جزیره مجنون تفحص شده‌اند و سن شان از 22 تا 25 سال است.

فضا آنقدر معنوی است که هر کس وارد آن می‌شود دوست دارد سکوت کند. در گوشه غار چند مفاتیح و قرآن برای استفاده زائران قرار داده شده؛ دفترچه خاطراتی در کنار مزار شهدا خودنمایی می‌کند، تا زائران حرف‌های ناگفتنی خود را روی آن بنویسند. خواندن این جملات انسان را به فکر فرو می‌برد.

- در راه که می‌آیم با خود می‌گفتم چرا اینجا؟ چرا اینقدر دور؟ وقتی رسیدم، فهمیدم چرا خاک هم می‌تواند بلند باشد. چقدر حقیرم در برابر شما. چقدر...

- ای شهدای گمنام از امام زمان بخواهید که ما را هم گمنام کند تا جسمی که ارزشی ندارد برای کسی نماند و این روح است که متعلق است به او.


- دوست ندارم تا مرا آدم نکردید از دنیا بروم. آرزو دارم در کنار شما، در بهشت پیش امام خویش روزی بگیرم. سعی می‌کنم راه شما را ادامه دهم. خواهش می‌کنم، جان مادرتون خانم حضرت زهرا سلام ا... علیها به من کمک کنید تا از گناهان در پیش روی خود که امکان انجام آن را دارم جلوگیری کنم دوست دارم جلوی خودم را برای این گناهان بگیرم ولی نمی‌توانم، می‌دانم.

- سلام عرض می‌کنم خدمت شهدا. خیلی دوست داشتم بیشتر پیشتون می‌موندم ولی حیف که نمی‌شه. فقط ازتون می‌خوام شفاعت ما رو بکنید و از خدا بخواهید حاجت دل تمامی بندگان را بدهد.

فرصت نمی‌شود تمام دست نوشته‌ها را بخوانم. از همان خواهران جوان می‌خواهم تا به سوالاتم پاسخ دهند. برای حفظ گمنامی، خود را معرفی نمی‌کنند از سال 86 و زمان تدفین شهدای کهف با آنان مانوس هستند. یکی از آنها کمی در مورد نحوه خدمت به شهدا توضیح می‌دهد: «از ابتدای تدفین شهدا، قرار شد امور اینجا را انجام دهیم. زمان خاصی هم ندارد. هر زمان که بتوانیم به اینجا می‌آییم.»

این خادمه شهدا در مورد چگونگی تدفین شهدا حرف‌های نگفته زیادی دارد.» وقتی اهل محل فهمیدند قرار است شهدا در محوطه پایین که الان پمپ بنزین شده، خاکسپاری شوند، شروع به مخالفت کردند. عده‌ای فکر می‌کردند که به دلیل تدفین شهدا در مقابل منزلشان، قیمت خانه آنها پایین می‌آید. یادم می‌آید در جلسه‌ای که سردار باقرزاده برای حل موضوع تشکیل داده بود، بچه‌های مذهبی یک طرف بودند و عده‌ای از اهالی در طرف دیگر. این ننگ به پیشانی ولنجک می‌ماند که 10 متر از زمین خود را به شهدا نداد.»


او خاطره جالبی نیز نقل می‌کند. « بعد از مراسم خاکسپاری شهدا اتفاق جالبی افتاد. فرزند یکی از اهالی که از مخالفان تدفین شهدا بود به بیماری لاعلاجی مبتلا می‌شود. همسر او به شهدای کهف متوسل می‌شود و فرزندش شفا می‌گیرد. تا جایی که می‌دانم آن خانم هر هفته برای زیارت شهدا می‌آید.»

از او می‌پرسم چرا به خود سختی می‌دهد و به اینجا می‌آید؟ در جواب می‌گوید: «حقی که شهدا به گردن ما دارند، باعث می‌شود به اینجا بیاییم. آنها بهترین چیزشان را برای ما فدا کردند. می‌توانستند مثل خیلی‌های دیگر به جبهه نروند.»

همراهش می‌گوید: «برای بر طرف کردن شرمندگی خود به اینجا می‌آییم. به خدا وقتی یاد آن بی حرمتی‌ها به شهدا می‌افتم، مو به تنم راست می‌شود. سر بسته می‌گویم؛ خیلی ما را اذیت می‌کنند، خیلی. به خدا نمی‌توانم بگویم چه کارهایی در حق ما کرده‌اند. ولی ما هیچ گاه از خدمت به شهدا، دست نمی‌کشیم.»

دیگر گریه امانش نمی‌دهد و سکوت می‌کند. دیگری ادامه می‌دهد:» عده‌ای از بچه‌های محل‌های دیگر و حتی مناطق دیگر تهران، برای خدمت به شهدا می‌آیند و تقریبا تعداد ما به 7 یا 8 نفر می‌رسد. مراسم‌های مختلف در کهف الشهدا برگزار می‌شود. تا قبل از سرد شدن هوا، هر صبح جمعه دعای ندبه در محل کهف برگزار می‌شد و امسال برنامه شب‌های قدر در کنار شهدا برقرار بود.»

همراهش دوباره از غریبی شهدا می‌گوید: «دیدید که راه بالا آمدن بسیار مشکل است. عده ای از اهالی اجازه نمی‌دهند همین راه خاکی را آسفالت کنیم. حتی راه مناسب تری نیز برای رسیدن به کهف وجود دارد، ولی جلوی راه را مسدود کرده‌اند. روزهای اول به چند نفر از زائرین متعرض شدند. این حرف‌ها را نمی‌شود جایی گفت.»

وقتی از این دو خادمه می‌پرسم، آیا در طول این مدت نشانه‌ای از شهدا دیده اید، هر دو سکوت می‌کنند و انگار دوست ندارند از رازهای بودنشان با شهدا در این سه سال چیزی بگویند. «غار شهدا رازهای زیادی دارد. چیزهایی که جایی برای گفتن آنها نیست. شهدای گمنام این غار خیلی مظلوم هستند و هیچ نام و نشانی از آنها ثبت نشده است. البته ما سایت اینترنتی www.kahf.ir را راه‌اندازی کرده ایم، ولی خیلی از حرف‌ها را در آنجا نیز نمی‌توان گفت.

وقتی می‌خواستیم برای اولین سالگرد تدفین شهدا مراسم بگیریم، به دنبال جمله‌ای برای سردر غار می‌گشتیم. یکی از دوستان جمله‌ای که شهید آوینی انگار برای همین زمان گفته بود را پیشنهاد کرد: «تقدیر حقیقی جهان در کف مردانی است که پروای نام ندارند. آنان از گمنامی خویش کهفی ساخته‌اند و در آن آرمیده‌اند. کهفی که آنان را از تطاول دهر مصون داشته است.»

کهف الشهدا رازهای مگوی زیادی دارد. از دیدار سرزده رهبر فرزانه انقلاب تا ماجرای شفا گرفتن فرزند یکی از اهالی محل. از آن دو خانم خادم تشکر می‌کنم و آدرس محلی که قرار بود مدفن شهدا باشد را می‌گیرم.



خود را به محلی که قرار بود شهدا در آن دفن شوند می‌رسانم. تپه‌ای در خیابان گلستان که الان به پمپ بنزین تبدیل شده و پارکی در کنار آن قرار دارد.

در زمان بازگشت از کهف دلم گرفته بود. از غربت شهدا، از مظلومیت آن دو خادمه که حرف‌ها شنیده‌اند از اهالی محل.

نقل از سایت تابناک


در این خطبه ، سخن از آغاز آفرینش آسمان و زمین و آفرینش آدم ( ع ) است .

حمد باد خداوندى را که سخنوران در ثنایش فرو مانند و شمارندگان از شمارش نعمتهایش عاجز آیند و کوشندگان هر چه کوشند ، حق نعمتش را آنسان که شایسته اوست ، ادا کردن نتوانند . خداوندى ، که اندیشه‏هاى دور پرواز او را درک نکنند و زیرکان تیزهوش ، به عمق جلال و جبروت او نرسند . خداوندى که فراخناى صفاتش را نه حدّى است و نه نهایتى و وصف جلال و جمال او را سخنى درخور نتوان یافت ، که در زمان نگنجد و مدت نپذیرد . آفریدگان را به قدرت خویش بیافرید و بادهاى باران زاى را بپراکند تا بشارت باران رحمت او دهند و به صخره‏هاى کوهساران ، زمینش را از لرزش بازداشت .

اساس دین ، شناخت خداوند است و کمال شناخت او ، تصدیق به وجود اوست و کمال تصدیق به وجود او ، یکتا و یگانه دانستن اوست و کمال اعتقاد به یکتایى و یگانگى او ، پرستش اوست . دور از هر شایبه و آمیزه‏اى و ، پرستش او زمانى از هر شایبه و آمیزه‏اى پاک باشد که از ذات او ، نفى هر صفت شود زیرا هر صفتى گواه بر این است که غیر از موصوف خود است و هر موصوفى ، گواه بر این است که غیر از صفت خود است .

هرکس خداوند سبحان را به صفتى زاید بر ذات وصف کند ، او را به چیزى مقرون ساخته و هر که او را به چیزى مقرون دارد ، دو چیزش پنداشته و هر که دو چیزش پندارد ، چنان است که به اجزایش تقسیم کرده و هر که به اجزایش تقسیم کند ،

او را ندانسته و نشناخته است . و آنکه به سوى او اشارت کند محدودش پنداشته و هر که محدودش پندارد ، او را بر شمرده است و هر که گوید که خدا در چیست ، خدا را درون چیزى قرار داده و هر که گوید که خدا بر روى چیزى جاى دارد ، دیگر جایها را از وجود او تهى کرده است .

خداوند همواره بوده است و از عیب حدوث ، منزه است . موجود است ، نه آنسان که از عدم به وجود آمده باشد ، با هر چیزى هست ، ولى نه به گونه‏اى که همنشین و نزدیک او باشد ، غیر از هر چیزى است ، ولى نه بدان سان که از او دور باشد . کننده کارهاست ولى نه با حرکات و ابزارها . به آفریدگان خود بینا بود ، حتى آن زمان ، که هنوز جامه هستى بر تن نداشتند . تنها و یکتاست زیرا هرگز او را یار و همدمى نبوده که فقدانش موجب تشویش گردد . موجودات را چنانکه باید بیافرید و آفرینش را چنانکه باید آغاز نهاد . بى‏آنکه نیازش به اندیشه‏اى باشد یا به تجربه‏اى که از آن سود برده باشد یا به حرکتى که در او پدید آمده باشد و نه دل مشغولى که موجب تشویش شود . آفرینش هر چیزى را در زمان معینش به انجام رسانید و میان طبایع گوناگون ،

سازش پدید آورد و هر چیزى را غریزه و سرشتى خاص عطا کرد . و هر غریزه و سرشتى را خاص کسى قرار داد ، پیش از آنکه بر او جامه آفرینش پوشد ، به آن آگاه بود و بر آغاز و انجام آن احاطه داشت و نفس هر سرشت و پیچ و خم هر کارى را مى‏دانست .

آنگاه ، خداوند سبحان فضاهاى شکافته را پدید آورد و به هر سوى راهى گشود و هواى فرازین را بیافرید و در آن آبى متلاطم و متراکم با موجهاى دمان جارى ساخت و آن را بر پشت بادى سخت‏وزنده توفان‏زاى نهاد . و فرمان داد ، که بار خویش بر پشت استوار دارد و نگذارد که فرو ریزد ، و در همان جاى که مقرر داشته بماند . هوا در زیر آن باد گشوده شد و آب بر فراز آن جریان یافت . [ و تا آن آب در تموج آید ] ، باد دیگرى بیافرید و این باد ، سترون بود که تنها کارش ، جنبانیدن آب بود . آن باد همواره در وزیدن بود وزیدنى تند ، از جایگاهى دور و ناشناخته . و فرمانش داد که بر آن آب موّاج ،

وزیدن گیرد و امواج آن دریا برانگیزد و آنسان که مشک را مى‏جنبانند ، آب را به جنبش واداشت . باد به گونه‏اى بر آن مى‏وزید ، که در جایى تهى از هر مانع بوزد . باد آب را پیوسته زیر و رو کرد و همه اجزاى آن در حرکت آورد تا کف بر سر برآورد ،

آنسان که از شیر ، کره حاصل شود . آنگاه خداى تعالى آن کفها به فضاى گشاده ، فرا برد و از آن هفت آسمان را بیافرید . در زیر آسمانها موجى پدید آورد تا آنها را از فرو ریختن باز دارد . و بر فراز آنها سقفى بلند برآورد بى‏هیچ ستونى که بر پایشان نگه دارد یا میخى که اجزایشان به هم پیوسته گرداند . سپس به ستارگان بیاراست و اختران تابناک پدید آورد و چراغهاى تابناک مهر و ماه را بر افروخت ، هر یک در فلکى دور زننده و سپهرى گردنده چونان لوحى متحرک .

سپس ، میان آسمانهاى بلند را بگشاد و آنها را از گونه‏گون فرشتگان پر نمود .

برخى از آن فرشتگان ، پیوسته در سجودند ، بى‏آنکه رکوعى کرده باشند ، برخى همواره در رکوعند و هرگز قد نمى‏افرازند . صف در صف ، در جاى خود قرار گرفته‏اند و هیچ یک را یاراى آن نیست که از جاى خود به دیگر جاى رود . خدا را مى‏ستایند و از ستودن ملول نمى‏گردند . هرگز چشمانشان به خواب نرود و خردهاشان دستخوش سهو و خطا نشود و اندامهایشان سستى نگیرد و غفلت فراموشى بر آنان چیره نگردد .

گروهى از فرشتگان امینان وحى خداوندى هستند و سخن او را به رسولانش مى‏رسانند و آنچه مقدر کرده و مقرر داشته ، به زمین مى‏آورند و باز مى‏گردند . گروهى نگهبانان بندگان او هستند و گروهى دربانان بهشت اویند . شمارى از ایشان پایهایشان بر روى زمین فرودین است و گردنهایشان به آسمان فرازین کشیده شده و اعضاى پیکرشان از اقطار زمین بیرون رفته و دوشهایشان آنچنان نیرومند است که توان آن دارند که پایه‏هاى عرش را بر دوش کشند . از هیبت عظمت خداوندى یاراى آن ندارند که چشم فرا کنند ، بلکه ، همواره ، سر فروهشته دارند و بالها گرد کرده و خود را در آنها پیچیده‏اند . میان ایشان و دیگران ، حجابهاى عزّت و عظمت فرو افتاده و پرده‏هاى قدرت کشیده شده است . هرگز پروردگارشان را در عالم خیال و توهم تصویر نمى‏کنند و به صفات مخلوقات متصفش نمى‏سازند و در مکانها محدودش نمى‏دانند و براى او همتایى نمى‏شناسند و به او اشارت نمى‏نمایند .

هم از این خطبه [ در صفت آفرینش آدم ( علیه السلام ) ] آنگاه خداى سبحان ، از زمین درشتناک و از زمین هموار و نرم و از آنجا که زمین شیرین بود و از آنجا که شوره‏زار بود ، خاکى بر گرفت و به آب بشست تا یکدست و خالص گردید . پس نمناکش ساخت تا چسبنده شد و از آن پیکرى ساخت داراى اندامها و اعضا و مفاصل . و خشکش نمود تا خود را بگرفت چونان سفالینه . و تا مدتى معین و زمانى مشخص سختش گردانید . آنگاه از روح خود در آن بدمید . آن پیکر گلین که جان یافته بود ، از جاى برخاست که انسانى شده بود با ذهنى که در کارها به جولانش درآورد و با اندیشه‏اى که به آن در کارها تصرف کند و عضوهایى که چون ابزارهایى به کارشان گیرد و نیروى شناختى که میان حق و باطل فرق نهد و طعمها و بویها و رنگها و چیزها را دریابد . معجونى سرشته از رنگهاى گونه‏گون .

برخى همانند یکدیگر و برخى مخالف و ضد یکدیگر . چون گرمى و سردى ، ترى و خشکى [ و اندوه و شادمانى ] . خداى سبحان از فرشتگان امانتى را که به آنها سپرده بود ، طلب داشت و عهد و وصیتى را که با آنها نهاده بود ، خواستار شد که به سجود در برابر او اعتراف کنند و تا اکرامش کنند در برابرش خاشع گردند .

پس ، خداى سبحان گفت که در برابر آدم سجده کنید . همه سجده کردند مگر ابلیس که از سجده کردن سر بر تافت . گرفتار تکبر و غرور شده بود و شقاوت بر او چیره شده بود . بر خود ببالید که خود از آتش آفریده شده بود و آدم را که از مشتى گل سفالین آفریده شده بود ، خوار و حقیر شمرد . خداوند ابلیس را مهلت ارزانى داشت تا به خشم خود کیفرش دهد و تا آزمایش و بلاى او به غایت رساند و آن وعده که به او داده بود ، به سر برد . پس او را گفت که تو تا روز رستاخیز از مهلت داده شدگانى .

آنگاه خداوند سبحان آدم را در بهشت جاى داد ، سرایى که زندگى در آن خوش و آرام بود و جایگاهى همه ایمنى . و از ابلیس و دشمنى‏اش برحذر داشت . ولى دشمن که آدم را در آن سراى خوش و امن ، همنشین نیکان دید ، بر او رشک برد . آدم یقین خویش بداد و شک بستد و اراده استوارش به سستى گرایید و شادمانى از دل او رخت بر بست و وحشت جاى آن بگرفت و آن گردن فرازى و غرور به پشیمانى و حسرت بدل شد . ولى خداوند در توبه به روى او بگشاد و کلمه رحمت خویش به

او بیاموخت و وعده داد که بار دگر او را به بهشت خود بازگرداند . لیکن نخست او را به این جهان بلا و محنت و جایگاه زادن و پروردن فرو فرستاد .

خداوند سبحان از میان فرزندان آدم ، پیامبرانى برگزید و از آنان پیمان گرفت که هر چه را که به آنها وحى مى‏شود ، به مردم برسانند و در امر رسالت او امانت نگه دارند ، به هنگامى که بیشتر مردم ، پیمانى را که با خدا بسته بودند ، شکسته بودند و حق پرستش او ادا نکرده بودند و براى او در عبادت شریکانى قرار داده بودند و شیطانها از شناخت خداوند ، منحرفشان کرده بودند و پیوندشان را از پرستش خداوندى بریده بودند . پس پیامبران را به میانشان بفرستاد . پیامبران از پى یکدیگر بیامدند تا از مردم بخواهند که آن عهد را که خلقتشان بر آن سرشته شده ، به جاى آرند و نعمت او را که از یاد برده‏اند ، فرا یاد آورند و از آنان حجّت گیرند که رسالت حق به آنان رسیده است و خردهاشان را که در پرده غفلت ، مستور گشته ، برانگیزند . و نشانه‏هاى قدرتش را که بر سقف بلند آسمان آشکار است به آنها بنمایانند و هم آنچه را که بر روى زمین است و آنچه را که سبب حیاتشان یا موجب مرگشان مى‏شود به آنان بشناسانند و از سختیها و مرارتهایى که پیرشان مى‏کند یا حوادثى که بر سرشان مى‏تازد ، آگاهشان سازند . خداوند بندگان خود را از رسالت پیامبران ، بى‏نصیب نساخت بلکه همواره بر آنان ، کتاب فرو فرستاد و برهان و دلیل راستى و درستى آیین خویش را بر ایشان آشکار ساخت و راه راست و روشن را خود در پیش پایشان بگشود . پیامبران را اندک بودن یاران ، در کار سست نکرد و فراوانى تکذیب کنندگان و دروغ انگاران ، از عزم جزم خود باز نداشت . براى برخى که پیشین بودند ، نام پیامبرانى را که زان سپس خواهند آمد ، گفته بود و برخى را که پسین بودند ، به پیامبران پیشین شناسانده بود .

قرنها بدین منوال گذشت و روزگاران سپرى شد . پدران به دیار نیستى رفتند و فرزندان جاى ایشان بگرفتند و خداوند سبحان ، محمد رسول اللّه ( صلى اللّه علیه و آله ) را فرستاد تا وعده خود برآورد و دور نبوّت به پایان برد . در حالى که از پیامبران برایش پیمان گرفته شده بود . نشانه‏هاى پیامبرى‏اش آشکار شد و روز ولادتش با کرامتى عظیم همراه بود . در این هنگام مردم روى زمین به کیش و آیین پراکنده بودند

و هر کس را باور و عقیدت و آیین و رسمى دیگر بود : پاره‏اى خدا را به آفریدگانش تشبیه مى‏کردند . پاره‏اى او را به نامهایى منحرف مى‏خواندند و جماعتى مى‏گفتند که این جهان هستى ، آفریده دیگرى است . خداوند به رسالت محمد ( صلى اللّه علیه و آله ) آنان را از گمراهى برهانید و ننگ جهالت از آنان بزدود .

خداوند سبحان ، مرتبت قرب و لقاى خود را به محمد ( صلى اللّه علیه و آله ) عطا کرد و براى او آن را پسندید که در نزد خود داشت . پس عزیزش داشت و از این جهان فرودین که قرین بلا و محنت است ، روى گردانش نمود و کریمانه جانش بگرفت . درود خدا بر او و خاندانش باد .

محمد ( صلى اللّه علیه و آله ) نیز در میان امّت خود چیزهایى به ودیعت نهاد که دیگر پیامبران در میان امّت خود به ودیعت نهاده بودند زیرا هیچ پیامبرى امّت خویش را بعد از خود سرگردان رها نکرده است ، بى‏آنکه راهى روشن پیش پایشان گشوده باشد یا نشانه‏اى صریح و آشکار براى هدایتشان قرار داده باشد . محمد ( صلى اللّه علیه و آله ) نیز کتابى را که از سوى پروردگارتان بر او نازل شده بود ، در میان شما نهاد ، کتابى که احکام حلال و حرامش در آن بیان شده بود و واجب و مستحب و ناسخ و منسوخش روشن شده بود . معلوم داشته که چه کارهایى مباح است و چه کارهایى واجب یا حرام . خاص و عام چیست و در آن اندرزها و مثالهاست . مطلق و مقید و محکم و متشابه آن را آشکار ساخته . هر مجملى را تفسیر کرده و گره هر مشکلى را گشوده است . و نیز چیزهایى است که براى دانستنش پیمان گرفته شده و چیزهایى است که به نادانستنش رخصت داده شده . احکامى است که در کتاب خدا به وجوب آن حکم شده و در سنت ، آن حکم نسخ گشته و احکامى است که در سنت ، به وجوب آن تاکید شده ولى در کتاب به ترکش رخصت داده شده و نیز اعمالى است که چون زمانش فرازآید ، واجب و چون زمانش سپرى گردد ، وجوبش زایل شود . و در باب امورى که ارتکاب آن گناه کبیره است و خدا به کیفر آن ، وعید آتش دوزخ داده و امورى که ارتکاب آن گناه صغیره است و مستوجب غفران و آمرزش اوست و امورى که اندک آن هم پذیرفته آید و هر کس مخیر است که بیش از آن هم به جاى آورد .


دادستان عمومی و انقلاب تهران با اشاره به شرط و شروط گذاری برخی سران فتنه گفت: این نظام اسلامی است که برای فتنه گران شرط می گذارد و اولین شرط، محاکمه آن هاست.
عباس جعفری دولت آبادی طی سخنان پیش از خطبه های نماز جمعه تهران با تشریح ابعاد مختلف فتنه و توطئه های سال 88 اظهار داشت: مردم باید بدانند که آمریکا و رژیم صهیونیستی در عقبه این فتنه بزرگ قرار دارند و باید طوری عمل کنیم که مجالی برای رشد فتنه به دست نیاید و بلکه محاکمه سران فتنه تیر خلاص به سوی آنها باشد.
دولت آبادی گفت: برخی از سران فتنه برای جمهوری اسلامی شرط و شروط می گذارند. بهتر است که این افراد از خواب بیدار شوند و حرف های یک سال پیش عده ای را بلغور نکنند. این نظام اسلامی است که برای آن ها شرط می گذارد و شرط اول نیز محاکمه آن هاست. چطور پس از این همه فتنه گری و توطئه برای نظام شرط می گذارند و طلبکار هستند؟
وی در بخش دیگری از سخنان خود به تاریخ نویسان پیشنهاد داد که سال 1388 را به عنوان یکی از مهمترین سال های بعد از انقلاب برای نسل های بعدی روایت کنند چرا که این سال پر از فتنه و توطئه بود.
دادستان تهران ، آمریکا را شیطان بزرگ فساد و تباهی دانست و گفت: قبل از انقلاب آمریکا با نگهداری رژیم شاه و سرکوب مسلمانان و مبارزین سعی کرد مانع از پیروزی انقلاب شود.
وی با یادآوری توطئه ها و دسیسه های مختلف آمریکا از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون افزود: معاندین دست نشانده آمریکایی ها هستند، آنها طرح براندازی نظام را از همان ابتدای پیروزی انقلاب در دستور کار خود داشتند.
جعفری دولت آبادی با اشاره به تشکیل دو دولت سازندگی و اصلاحات اظهار داشت: تشکیل این دو دولت برای پیگیری و تئوریزه کردن ارزش ها و بازسازی دمکراسی بود و آنان فکر می کردند که با گفتمان رفاه و آزادی گری می توانند ارزش های انقلاب را کمرنگ کنند، خوشبختانه این سال های سخت برای دینداران و حزب الهی ها سپری شد.
جعفری دولت آبادی با یادآوری فتنه ها و توطئه هایی که در سال1388 بعد از مشخص شدن نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری رخ داد، گفت: کسانی که تاریخ انقلاب ایران را می نویسند باید سال 88 را به عنوان یکی از سال های مهم و سرنوشت ساز برای انقلاب روایت کنند.
وی تاکید کرد فتنه گران با مرور تجربه های 30 ساله خود، پیچیده ترین فتنه ها را در لوای حرف زیبای جمهوریت نظام و تقلب در انتخابات مطرح کردند.
دادستان تهران با اشاره به حضور 40 میلیونی مردم ایران در انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری افزود: بزرگترین حادثه تاریخی در ایران رخ داد زیرا مشارکت 40 میلیونی ملت، مشت محکمی بر دهان دشمنان انقلاب کوبید.
وی با یادآوری مشارکت تاریخی مردم در انتخابات سال 88 خاطرنشان کرد: فتنه گران ناکام در این انتخابات با اقدامات ناشایست خود متاسفانه این شیرینی را بر کام ملت تلخ کردند و با همان شیوه سابق (طرح براندازی نظام) اما با شکل دیگری به میدان آمدند.
دادستان تهران با یادآوری شیوه های مختلف تبلیغاتی دشمنان نظام و تایید و یا سکوت سران فتنه در قبال آن، اظهار داشت: فتنه گران آن قدر بر طبل تقلب کوبیدند و شرایط به گونه ای شد که بسیاری از مردم در آغاز تصور می کردند که واقعا تقلبی صورت گرفته است.
وی با اشاره به روشنگری و تبیین واقعیت ها توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی در خطبه های نماز جمعه (29خرداد 88)، گفت: با روشنگری حضرت آیت الله خامنه ای فتنه گران متوجه شدند که دستشان رو شده و در این زمان طرح لشکرکشی به خیابان ها را مطرح و اجرا کردند.
جعفری دولت آبادی به یادآوری توصیه های مکرر نظام برای بازگشت سران فتنه از مسیر غلط و خطرناکی که در پیش گرفته بودند، گفت: آنها به فکر باز شدن دانشگاه ها بودند تا بتوانند از مناسبت هایی مانند 13 آبان و 16 آذر هر روز ذهن مردم و مسئولان نظام را به خود مشغول کنند.
وی افزود: آنها فکر می کردند با این تظاهرات خیابانی، نظام و اسطوره عدالت خسته می شود و نظام مجبور است برخورد و هزینه های آن افزایش پیدا کند.
وی با یادآوری حوادث تلخی که در روز عاشورای حسینی به وجود آمد، گفت: این حوادث تلخ و ناگوار که توسط سران فتنه و ایادی آنها رخ داد، هرگز از ذهن ملت ایران پاک نمی شود.
جعفری دولت آبادی اضافه کرد: دشمن همه نیروهای خود را بسیج کرده بود تا در آن روز به قول خودش اسلامیت نظام را بر زمین بکوبد و در دستگیری هایی که در آن روز صورت گرفت، مشخص شد که تعدادی از گروه های چپ و نفاق در میان آنها هستند.
دادستان عمومی و انقلاب تهران با یادآوری حماسه ماندگار و تاریخی ملت ایران در روز نهم دی ماه افزود: به لطف خدا و هدایت رهبر معظم انقلاب، ملت ایران در روز یوم الله نهم دی ماه یکبار دیگر طومار ننگین فتنه گران را در هم پیچیدند.
دادستان تهران در ادامه سخنان خود پیش از خطبه های نمازجمعه، برخورد دستگاه قضایی با اغتشاشگران و برخی عوامل فتنه را برخوردی جدی دانست و گفت: تعدادی از فتنه گران محاکمه شدند و بسیاری از آنها در زندان بسر می برند.
وی بار دیگر بر عزم جدی دستگاه قضایی برای برخورد با سران فتنه تاکید کرد و گفت: برخی در مصاحبه با رسانه های خارجی می گویند مگر آنها چه کار کرده و براساس چه اتهاماتی باید محاکمه شوند.
جعفری دولت آبادی خاطر نشان کرد: رهبرمعظم انقلاب در این باره فرمودند که آنها بزرگترین ظلم را به نظام کردند و اقدامات جمهوری اسلامی را زیر سوال بردند.
دادستان تهران با بیان اینکه آنها با تاسیس گروه جنبش سبز و ایجاد فتنه گری، امنیت کشور را برهم زدند، خاطر نشان کرد براساس قانون مجازات اسلامی، مجازات کسانی که امنیت کشور را برهم می زنند و دسته و گروه درست می کنند، مجازات بسیار سنگینی است.
دادستان عمومی و انقلاب تهران با بیان اینکه با سران فتنه اتمام حجت شده است، گفت: برخی از سران فتنه برای نظام شرط و شروط می گذارند، آنها باید بیدار شوند و دست از فتنه گری بردارند.
وی با بیان اینکه فرصتی تاریخی برای بازگشت و توبه سران فتنه وجود داشت، گفت: اگر به اقدامات خود ادامه دهند و از راه اشتباه خود برنگردند، دستگاه قضایی با آنها به طور جدی برخورد خواهد کرد.
سران فتنه در زندان مخوف تنفر مردم محبوسند
حجت الاسلام والمسلمین سیدابراهیم رئیسی معاون اول قوه قضائیه هم روز پنجشنبه در مراسم گرامی داشت نهم دی ماه که در محل رواق امام خمینی(ره) حرم مطهر امام رضا(ع) برگزار شد با اشاره به اینکه در جریان فتنه، برخی قبول نداشتن منتخب را با انتخابات مخلوط کردند اظهار داشت: اگر شما نسبت به منتخب حرفی داشتید چرا نسبت به انتخابات ذهن ها را دچار تردید کردید و جای پا برای دشمن ایجاد کردید؟
وی گفت: اصلاً سخن، سخن انتخابات نبود بلکه آغاز آن در انتخابات بود و این در حالی است که حتی مطرح کردن تقلب نیز رمزی برای حضور مردم در خیابان ها بود. امروز برای همه روشن است که دشمنی ها در جریان فتنه براین اساس بود که این نظام نماند.
معاون اول قوه قضائیه در ادامه به غافل گیری دشمن در جریان فتنه اشاره کرد و افزود: اگر بر کسی در این قضیه ظلمی شده است، طبق قانون نسبت به آن رسیدگی خواهد شد زیرا ما مظلم را نمی پذیریم. البته ظلم بزرگ، ظلم بر این نظام و نشانه گیری به سمت آن بود.
وی مهم ترین جنایت سران فتنه را امیدوار کردن دشمن دانست و عنوان کرد: این گناه، گناه نابخشودنی است به گونه ای که ان شاءالله این افراد محاکمه خواهند شد.
این عضو هیات رئیسه مجلس خبرگان با اشاره به این که «امروز ضد انقلابی ها رسماً از سران فتنه نام می برند» گفت: جریان سبز امروز امید اسرائیل و آمریکاست.
وی جریان 9 دی را یک حرکت خودجوش دانست و افزود: در این روز مردم غبارها را با حضور خود نشاندند و چهره فتنه گران را که در موضع ضد ولایت قرار گرفته بودند، بر ملا ساختند.
وی با بیان این که «مساله فتنه تمام نشده است» اظهار کرد: تدبیر نظام این بود که سران فتنه در افکار عمومی محکوم شوند، به گونه ای که اکنون در مخفوف ترین زندان ها یعنی زندان تنفر مردم محبوسند.
رئیسی خاطر نشان کرد: مردم ما همچنان که از آمریکا و اسرائیل متنفر هستند، از سران فتنه هم بیزارند.
وی با بیان این که «برخی در فتنه سال 88 امتحان خوبی ندادند» افزود: عده ای آن چنان که باید در زمان خودش اعلام نظر نکردند.


سردار رمضان شریف مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران در گفتگو با فارس، درخصوص انتشار خبری از سوی بی بی سی رسانه دولتی انگلیس درباره درگیری فرمانده کل سپاه با رئیس جمهور، ضمن تکذیب آن گفت: این همان رسانه مدعی بی طرفی است که حوادث روز عاشورای 88 را با ادعای سقوط تهران و حماسه عظیم و چند میلیونی نهم دی را در حد چند صدهزار نفر گزارش کرده بود.
وی تاکید کرد: سایت های انگلیسی و صهیونیستی و آمریکایی تاکنون در ده ها و صدها خبر خود از ارتباط تنگاتنگ و حمایت های بی شائبه و متقابل سپاه پاسداران و دولت خبر می دادند و حتی در مقاطعی به دروغ مدعی بودند که سپاه مخالفان دولت را سرکوب می کند. ولی امروز برای حفظ منافع خود ادعای خنده دار درگیری فرمانده کل سپاه با رئیس جمهور را مطرح می کنند. کدامیک از این اخبار درست است؟! به نظر می رسد حضور گسترده مردم در دفاع از نظام و رهبری و اضمحلال جریان فتنه مورد حمایت انگلیس و بزرگداشت سالروز حماسه نهم دی تعادل خبر رسانان مغرض و دولتی انگلیس را برهم زده است.
وی درباره این دروغ پردازی بی بی سی که به نقل از ویکی لیکس منتشر شده یادآور شد: به نظر می رسد کسانی که پشت پرده ویکی لیکس قرار دارند، سعی می کنند تا با استفاده از شهرتی که این سایت به خاطر اخبار خود به دست آورده، اقدام به جریان سازی هایی مطابق خواسته های خود کنند.
شریف افزود: از آنجایی که این سایت مورد توجه افکار عمومی و رسانه های جهان قرار گرفته و اخبار آن نیز به سرعت از طریق رسانه ها منتشر می شود، گردانندگان آن می خواهند آرزوهای خود را درخصوص نوع تعامل سپاه پاسداران با دولت اصولگرا، در قالب سند منتشر کنند. ولی این آرزو را هم به گور خواهند برد.
مسئول روابط عمومی سپاه با بیان اینکه آنها سعی کردند تا به این بهانه، یک جریان منفی علیه نظام جمهوری اسلامی ایجاد کنند، گفت: پس از اعلام حمایت جدی مردم از ولایت فقیه و پیوند محکمی که به بهانه قیام 9 دی میان ملت و رهبری صورت گرفت که منجر به خنثی شدن توطئه های فتنه گران شد، دشمن به دنبال انحراف افکارعمومی در داخل کشور است و از جمله اهداف انتشار چنین خبرهایی در این شرایط، به انحراف کشیدن افکارعمومی است که هرچند این اخبار فاقد هرگونه صحت و وجاهت هستند، اما قدری کمک کرد تا رسانه ها توجه بیشتری به گردانندگان سایت ویکی لیکس داشته باشند.
وی در پایان تاکید کرد: دنیای استکبار بداند مردم و تمام قوای کشور یکپارچه پشت سر رهبری و انقلاب در برابر دشمنان آمریکایی، انگلیسی و صهیونیستی و فتنه گران داخلی ایستاده اند و همچون 32 سال گذشته انقلاب اجازه هر گونه نفوذی را از دشمن سلب خواهند کرد.
گفتنی است چندی پیش سایت بی بی سی با انتشار یکی از اسناد ویکی لیکس مدعی بروز یک درگیری میان رئیس جمهور و فرمانده کل سپاه شده بود.


یک هفته نامه فرانسوی به نقل از منابع اطلاعاتی، امنیتی فرانسه همکاری سازمان های جاسوسی رژیم صهیونیستی، انگلیس و آمریکا را بر علیه ایران تایید کرد.
روزنامه جروزالم پست به نقل از هفته نامه فرانسوی «کانارد» نوشت: انجام عملیات خرابکارانه بر علیه برنامه های هسته ای ایران با کمک نهادهای جاسوسی اسراییل، انگلیس و آمریکا صورت می پذیرد.
براساس این گزارش، سیا، ام آی 6 و موساد با تشکیل تیم ویژه ای از سال گذشته به این سو عملیات خرابکارانه ای را بر علیه برنامه های هسته ای ایران تدارک دیدند.
این هفته نامه فرانسوی در ادامه انتشار بد افزار رایانه ای استاکس نت و انفجار در تاسیسات موشکی ایران در کنار رشته کوه های زاگرس را از این قبیل نام برد.
«کانارد» نوشت: براساس ادعای منابع فرانسوی ترور پنج دانشمند هسته ای ایران توسط تیم مشترک موساد، سیا و ام آی 6 به انجام رسید.
این هفته نامه فرانسوی در خاتمه از ادامه عملیات مشترک ضربه زنی به توان هسته ای ایران توسط تیم ویژه موساد، سیا و ام آی 6 خبر داد.


<   <<   66   67   68   69   70   >>   >